تصور کن اکسو
حوصلت سر رفته بود با کلی اسرار به چانیول مجبورش کردی ببرتت کنسرتش...توی کنسر مثل بچه ی آدم داشتی باذوق به چانیول نگاه میکردی..که یکی زد روی شونت..روتو برگردوندی دیدی یه دخترهست که لباس پسرونه پوشیده
ا.ت:وای فکر کردم پسری
دختره خندید:میدونم همه همینو میگن...
خلاصله گرم صحبت و بگو بخند شدید که چونیول تو رو میبینه چون فکر میکنه طرف پسره کلی حرص میخوره که نمیتونه بیاد پیشت...
چانیول:این دیگه کدوم خریه؟....اینهمه اسرار کرد که بیاد جلوی چشمام با پسرهای غریبه هرهر و کرکر کنه...وایسا کنسرت تموم بشه اول حساب اون عوضی رو میرسم بعدم خدمت تو...یه کاری کنم تا عمر داری جرعت نکنی بهم بگی حوصلم سر رفت ...لعنتی ...
ا.ت:وای فکر کردم پسری
دختره خندید:میدونم همه همینو میگن...
خلاصله گرم صحبت و بگو بخند شدید که چونیول تو رو میبینه چون فکر میکنه طرف پسره کلی حرص میخوره که نمیتونه بیاد پیشت...
چانیول:این دیگه کدوم خریه؟....اینهمه اسرار کرد که بیاد جلوی چشمام با پسرهای غریبه هرهر و کرکر کنه...وایسا کنسرت تموم بشه اول حساب اون عوضی رو میرسم بعدم خدمت تو...یه کاری کنم تا عمر داری جرعت نکنی بهم بگی حوصلم سر رفت ...لعنتی ...
۵.۱k
۱۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.