آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم، که نگو
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم، که نگو
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم، که نگو
بس که دلتنگ توام، از سرشب تا حالا
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم، که نگو
جانِ من حرف بزن! امر بفرما!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم، که نگو
بس که دلتنگ توام، از سرشب تا حالا
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم، که نگو
جانِ من حرف بزن! امر بفرما!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو
۲.۷k
۰۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.