پارت 4
«ویو ات»
خب با اعضا صمیمی تر شدم و یکم صحبت کردیم بعد من رفتم پیش کوک و گفتم من برم دستشویی راستی اعضا خیلی خورده بودن و مست بودن ولی ات زیاد نخورده بود
خبب رفتم دستشویی و یه آبی به صورتم زدم که یهو در با شتاب باز شد و یه مرد قریبه اومد تو و گفت
مرده:هوم خانوم خوشگله میخوام امشب بدنتو در اختیار من بزاری
ات: هااا گمشو اونور (با صدای لرزون و ترس)
مرده:هوم بیبی نترس کاریت ندارم
ات هی میرفت عقب مرده هم میومد جلو انقدر رفت عقب که به دیوار خورد پسره اومد و لباسای ات رو در اورد و لباشو وحشیانه مک میزد
«ویو کوک»
ات رفت
خب با اعضا صمیمی تر شدم و یکم صحبت کردیم بعد من رفتم پیش کوک و گفتم من برم دستشویی راستی اعضا خیلی خورده بودن و مست بودن ولی ات زیاد نخورده بود
خبب رفتم دستشویی و یه آبی به صورتم زدم که یهو در با شتاب باز شد و یه مرد قریبه اومد تو و گفت
مرده:هوم خانوم خوشگله میخوام امشب بدنتو در اختیار من بزاری
ات: هااا گمشو اونور (با صدای لرزون و ترس)
مرده:هوم بیبی نترس کاریت ندارم
ات هی میرفت عقب مرده هم میومد جلو انقدر رفت عقب که به دیوار خورد پسره اومد و لباسای ات رو در اورد و لباشو وحشیانه مک میزد
«ویو کوک»
ات رفت
۴.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.