وقتی فکر میکنی براشون مهم نیستی(پارت 4)
★ویو نامجون★
-خداحافظ تنها خانواده ی من🥲*با گریه میگه وبعدش میپره
بعد اینکه ات پرید نمیدونستم چیکار کنم، تنها امیدم این بود که شاید بتونم دستشو بگیرم تا نیفته و یا هرچیز دیگه ای که باعث شه این کارو با خودش نکنه
گریه م بند نمیومد و بقیه اعضا از من بدتر بودن
دویدم جلو تا دست ات رو بگیرم دستمو به سمت پایین دراز کردم اما تنها چیزی که توی دستم اومد گردنبند ات بود که با ما ست کرده بود و همه جا گردنش داشت، توی دستم موند و بعدش زنجیرش باز شد و ات افتاد و دیگه هیچی نمیفهمیدم، شوک زده بودم و به یه نقطه ی نامعلوم خیره شده بودم که با صدای تپ به خودم اومدم، پایین رو نگاه کردم و دیدم آمبولانس به موقع رسیده و ات روی تشک افتاده
صدای مردم رو شنیدم که میگفتن کمکش کنین،از وسط تشک درش بیارین
از خوشحالی میخواستم زار زار گریه کنم اما اینکارو نکردم
پشت سرم اعضا رو دیدم که شوک زده داشتن به یه نقطه ی نامعلوم خیره نگاه میکردن و همینطور از چشماشون داشت اشک میومد، انگار همه برای یه تیکه از وجودشون وحشت کرده بودن، بیشتر از این واینستادم و داد زدم
+ات زندس ات خوبه ان سالمه ان روی تشک افتاده، ناحیه ها به موقع رسیدن
چرا شما ها یخ زدین میگم ات سالمه و ات زندس
با این حرف من دویدن سمت لبه و تشک و ناجی ها و مردمی که داشتن به ات کمک میکردن رو دیدن
همه شون از جمله خودم داشتیم اشک شوق میریختیم
دویدیم که بریم پایین
بلخره به پایین رسیدیم و دیدم ات رو دارن سوار ماشین آمبولانس میکنن
+چیکار دارین میکنین؟
ناجی:زنده ن و حالشون نسبتا خوبه اما بخاطر ارتفاع زیاد بیهوش شدن، باید ببریمشون بیمارستان
با شنیدن این حرف، اعضا رو جمع کردم و پشت سر آمبولانس با دوتا ماشین شروع به حرکت کردیم، بشدت نگران بودم و اگه من روحیمو از دست میدادم اعضا ملا خورد میشدن
بلاخره رسیدیم بیمارستان
از سر ات یعالمه خون اومده بود مستقیم بردنش اتاق عمل
★4 ساعت بعد★
چندین ساعت بود که ات اون تو بود
بلاخره جراحش اومد بیرون
فقط یه نفر میتونست جلوی در اتاق عمل وایسته و من قبول کردم
+حال دونسنگم چطوره؟
____________________________
ادامه داره.....
گایز دیگه نمیتونم بیدار بمونم بقیش باشه برا فردا
راستی این پایانش خوشه🙂🤌🏻
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
-خداحافظ تنها خانواده ی من🥲*با گریه میگه وبعدش میپره
بعد اینکه ات پرید نمیدونستم چیکار کنم، تنها امیدم این بود که شاید بتونم دستشو بگیرم تا نیفته و یا هرچیز دیگه ای که باعث شه این کارو با خودش نکنه
گریه م بند نمیومد و بقیه اعضا از من بدتر بودن
دویدم جلو تا دست ات رو بگیرم دستمو به سمت پایین دراز کردم اما تنها چیزی که توی دستم اومد گردنبند ات بود که با ما ست کرده بود و همه جا گردنش داشت، توی دستم موند و بعدش زنجیرش باز شد و ات افتاد و دیگه هیچی نمیفهمیدم، شوک زده بودم و به یه نقطه ی نامعلوم خیره شده بودم که با صدای تپ به خودم اومدم، پایین رو نگاه کردم و دیدم آمبولانس به موقع رسیده و ات روی تشک افتاده
صدای مردم رو شنیدم که میگفتن کمکش کنین،از وسط تشک درش بیارین
از خوشحالی میخواستم زار زار گریه کنم اما اینکارو نکردم
پشت سرم اعضا رو دیدم که شوک زده داشتن به یه نقطه ی نامعلوم خیره نگاه میکردن و همینطور از چشماشون داشت اشک میومد، انگار همه برای یه تیکه از وجودشون وحشت کرده بودن، بیشتر از این واینستادم و داد زدم
+ات زندس ات خوبه ان سالمه ان روی تشک افتاده، ناحیه ها به موقع رسیدن
چرا شما ها یخ زدین میگم ات سالمه و ات زندس
با این حرف من دویدن سمت لبه و تشک و ناجی ها و مردمی که داشتن به ات کمک میکردن رو دیدن
همه شون از جمله خودم داشتیم اشک شوق میریختیم
دویدیم که بریم پایین
بلخره به پایین رسیدیم و دیدم ات رو دارن سوار ماشین آمبولانس میکنن
+چیکار دارین میکنین؟
ناجی:زنده ن و حالشون نسبتا خوبه اما بخاطر ارتفاع زیاد بیهوش شدن، باید ببریمشون بیمارستان
با شنیدن این حرف، اعضا رو جمع کردم و پشت سر آمبولانس با دوتا ماشین شروع به حرکت کردیم، بشدت نگران بودم و اگه من روحیمو از دست میدادم اعضا ملا خورد میشدن
بلاخره رسیدیم بیمارستان
از سر ات یعالمه خون اومده بود مستقیم بردنش اتاق عمل
★4 ساعت بعد★
چندین ساعت بود که ات اون تو بود
بلاخره جراحش اومد بیرون
فقط یه نفر میتونست جلوی در اتاق عمل وایسته و من قبول کردم
+حال دونسنگم چطوره؟
____________________________
ادامه داره.....
گایز دیگه نمیتونم بیدار بمونم بقیش باشه برا فردا
راستی این پایانش خوشه🙂🤌🏻
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
۲۸.۸k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.