U^was your cousin until..... ^U
U^was your cousin until..... ^U
U^part_¹⁶ ^U
جونگکوک و ا.ت به سمت جایگاه حرکت کردن و مراسم و اغاز کردن به بزرگتر ها ادای احترام کردن و حلقه هارو برداشتم اول ا.ت حلقرو داخل انگشت جونگکوک گذاشت نوبت جونگکوک بود جونگکوک حلقرو از جعبه در اورد و داخل انگشت ا.ت گذاشت همه دست زدن و روال عادی برگشتن ا.ت و جونگکوک از جایگاه بیرون اومدن همه یکی یکی بهشون تبریک میگفتن تا...... ساعت ۱۱ شب بود مهمونها رفته بودن خدمتکارها درحال جمع کردن لیوان های شراب و شامپاین ها بودن و سالن عمارت و تمیز میکردن همه رفته بودن توی اتاقاشون ولی ا.ت و جونگکوک با همون لباس ها پسط سالن عمارت ایستاده بودن و حرف میزدن که زنگ عمارت زده شد جونگکوک شخصا در و باز کرد که با چهره ی تهیونگ روبه رو شد که تهیونگ بلند بلند میخندید
تهیونگ: به به اقا داماد (پوزخند)
جونگکوک: تو اینجا چیکار میکنی عوضی
تهیونگ: اومدم چیزی که متعلق به منه رو ببرم
جونگکوک تهیونگ و هول داد بیرون ا.ت رفت و پشت جونگکوک ایستاد و اروم بهش گفت
ا.ت: کوک اوپا دیوونه بازی در نیاری باشه (اروم)
جونگکوک: ا.ت برو داخل
ا.ت: اما...
جونگکوک: گفتم برو داخل(داد)
ا.ت: باشه داد نزن
ا.ت رفت داخل عمارت
م/ا: چیشده
ا.ت: ه.. هیچی بریم بخوابیم
تهیونگ: چیه فکر کردی میتونی بهش زور بگی
جونگکوک: تو مستی!
تهیونگ: اره مشکلیه؟(مست)
جونگکوک:از این عمارت برو بیرون و دیگه اینورا پیدات نشه
تهیونگ: نرم چیکار میکنی
جونگکوک: این کارو میکنم
جونگکوک یه م*شت زد توی صورت تهیونگ که تهیونگ هم کم نیاورد و با همون حالت مستیش یه مشت مهمون صورت جونگکوک کرد که از گوشه ی لبش خون اومد هردو افتاده بودن به جون هم اونم فقط بخواطر یه دختر ۱۹ ساله...
بادیگاردای تهیونگ اومدن و بردنش جونگکوک هم رفت توی عمارت و بعد رفت توی اتاقش لباساشو با لباس خواب عوض کرد و رفت اتاق جانگشین
جونگکوک: جانگشین
جانگشین: یا جد بنگتن بلند نیستی در بزنی... عه صورتت چیشده
جونگکوک: بیخیال.. نگهبانارو زیاد کن یکم پیش با تهیونگ در افتادم
جانگشین: چی.. تا اینجا هم اومده
جونگکوک: اره
جانگشین: باش
جونگکوک: شب بخیر
جانگشین: همچنین
جونگکوک از اتاق جانگشین بیرون اومد و در و بست و رفت اتاق ا.ت که ا.ت توی اتاقش نبود بیخیال رفت روی تخت دونفره ی ا.ت دراز کشید و پتوی دونفره ی روی تخت رو روی خودش انداخت که ا.ت بعد چند دقیقه اومد توی اتاق
ا.ت: جیغغغغ
U^part_¹⁶ ^U
جونگکوک و ا.ت به سمت جایگاه حرکت کردن و مراسم و اغاز کردن به بزرگتر ها ادای احترام کردن و حلقه هارو برداشتم اول ا.ت حلقرو داخل انگشت جونگکوک گذاشت نوبت جونگکوک بود جونگکوک حلقرو از جعبه در اورد و داخل انگشت ا.ت گذاشت همه دست زدن و روال عادی برگشتن ا.ت و جونگکوک از جایگاه بیرون اومدن همه یکی یکی بهشون تبریک میگفتن تا...... ساعت ۱۱ شب بود مهمونها رفته بودن خدمتکارها درحال جمع کردن لیوان های شراب و شامپاین ها بودن و سالن عمارت و تمیز میکردن همه رفته بودن توی اتاقاشون ولی ا.ت و جونگکوک با همون لباس ها پسط سالن عمارت ایستاده بودن و حرف میزدن که زنگ عمارت زده شد جونگکوک شخصا در و باز کرد که با چهره ی تهیونگ روبه رو شد که تهیونگ بلند بلند میخندید
تهیونگ: به به اقا داماد (پوزخند)
جونگکوک: تو اینجا چیکار میکنی عوضی
تهیونگ: اومدم چیزی که متعلق به منه رو ببرم
جونگکوک تهیونگ و هول داد بیرون ا.ت رفت و پشت جونگکوک ایستاد و اروم بهش گفت
ا.ت: کوک اوپا دیوونه بازی در نیاری باشه (اروم)
جونگکوک: ا.ت برو داخل
ا.ت: اما...
جونگکوک: گفتم برو داخل(داد)
ا.ت: باشه داد نزن
ا.ت رفت داخل عمارت
م/ا: چیشده
ا.ت: ه.. هیچی بریم بخوابیم
تهیونگ: چیه فکر کردی میتونی بهش زور بگی
جونگکوک: تو مستی!
تهیونگ: اره مشکلیه؟(مست)
جونگکوک:از این عمارت برو بیرون و دیگه اینورا پیدات نشه
تهیونگ: نرم چیکار میکنی
جونگکوک: این کارو میکنم
جونگکوک یه م*شت زد توی صورت تهیونگ که تهیونگ هم کم نیاورد و با همون حالت مستیش یه مشت مهمون صورت جونگکوک کرد که از گوشه ی لبش خون اومد هردو افتاده بودن به جون هم اونم فقط بخواطر یه دختر ۱۹ ساله...
بادیگاردای تهیونگ اومدن و بردنش جونگکوک هم رفت توی عمارت و بعد رفت توی اتاقش لباساشو با لباس خواب عوض کرد و رفت اتاق جانگشین
جونگکوک: جانگشین
جانگشین: یا جد بنگتن بلند نیستی در بزنی... عه صورتت چیشده
جونگکوک: بیخیال.. نگهبانارو زیاد کن یکم پیش با تهیونگ در افتادم
جانگشین: چی.. تا اینجا هم اومده
جونگکوک: اره
جانگشین: باش
جونگکوک: شب بخیر
جانگشین: همچنین
جونگکوک از اتاق جانگشین بیرون اومد و در و بست و رفت اتاق ا.ت که ا.ت توی اتاقش نبود بیخیال رفت روی تخت دونفره ی ا.ت دراز کشید و پتوی دونفره ی روی تخت رو روی خودش انداخت که ا.ت بعد چند دقیقه اومد توی اتاق
ا.ت: جیغغغغ
۱۲.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.