p2
(ویو ا. ت)
از اون جهنم زدم بیرون و تصمیم گرفتم یکم پیاده روی کنم تا آروم شم و بعدش برم پیشه سولی داشتم مثله بارون گریه میکردم من اقلا حالم خوب نبود بعد از ۱ ساعت پیاده روی رفتم پیشه سولی و در زدم که وقتی قیافه منو دید مثله کسی که جن دیده پرید هوا و گفت
(علامت سولی ٪ علامت جیمین =)
٪ هییی ا. ت حالت خوبه چت شده (نگران)
+ سولی میشه بزاری بیام تو تا برات تعریف کنم
٪ آره آره چرا که نه اینجا مثله خونه خودته بیا
رفتم داخل روی مبل نشستم و همه چیو براش تعریف کردم و اون گفت
٪ نمیدونستم جیهوپ همچین آدمیه براش متاسفم
+ سولی نمیدونی من چقدر هققق زجر هق کشیدم هق
٪ اشکال نداره عزیزم تو میتونی یه نفر بهتر از اونو پیدا کنی
+نه نمیتونم
٪ چرا میتونی کی گفته نمیتونی تو فعلا برو بالا استراحت کن تا بعد باشه
+ خیله خب باشه
بعدش رفتم بالا توی اتاق روی تخت دراز کشیدم که یهو حالم بد شد رفتم دستشویی و بالا آوردم ترسیدم و به سولی گفتم اونم گفت وایسا تا با جیمین بریم دکتر منم وایسادم لباسمو عوض کردم و رفتم پایین وقتی جیمین اومد سوار ماشین شدیم و رفتیم بیمارستان چنتا آزمایش دادم که دکتر اومد و گفت
دکتر: خانم بهتون تبریک میگم شما حامله اید
+ چییی
دکتر: مگه شما نمیدونستید الان ۱ ماهه که حامله اید
+ نه نه این درست نیست من همین ۳ ماه پبش بود که اومدم ویشتون و گفتید نمیتونم حامله بشم
دکتر: بله یاد دارم ثلی به طرز باور نکردنی شما حامله اید
+دکتر میشه سقطش کنم
دکتر: به هیچ عنوان شما برای اولین بار حامله شدید این یه معجزه ست لعد میخواین سقطش کنید
+ چشم خیلی ممنون من مرخص میشم
وبعد از اونجا رفتم بیرون و به سولی گفتم یولی هم به جیمین گفت و اون دوتا بغلم کردن و بهم تبریک گفتن ولی من نمیخواستم بچم بدون پدر بزرگ بشه که هی ازم بپرسه بابا کجاست منم هی بهش دوروغ بگم ولی از یه طرفم خوشحال بودم
(۱ هفته بعد)
من تصمیمم رو گرفتم من میخوام خودم تنها بچم رو بزرگ کنم برای همین میخوام ازش طلاق بگیرم واسه همین بهش زنگ زدم که هنوز بوق نخورده جواب داد
_ سلام شما؟
+سلام منم ا. ت
_ ها ا. ت چرا بهم زنگ زدی
+ برگه های طلاق رو برات فرستادم امضاشون کن میخوام ازت طلاق بگیرم
_ چی... واقعا
+آره واقعا
_ پس که اینطور یکی دبگه رو پیدا کردی نه
+ خفه شو من مثله تو آدم ه. ر. ز. ه و کثیفی نیستم که بخوام همچین کاری کنم تازه شم من حامله ام و خودم بچمو بزرگ میکنم (داد و عصبانی)
_ چییی.... ا. ت تو.... حامله ای
+ ای وای خاک تو سرم
_ جوابمو بده تو حامله ای(داد)
+آرههههه از توعه عوضی حامله ام نمیخواممممم من زندگی بچمو خراب نمیکنم پس بیا طلاق بگیریم
_ نهههههه من طلاق نمیگیرم
+هههه تو غلط میکنی باید طلاق بگیریییی تو قلبه منو به درد میاری عوضی آشغالللل (دوستان فیکه)
از اون جهنم زدم بیرون و تصمیم گرفتم یکم پیاده روی کنم تا آروم شم و بعدش برم پیشه سولی داشتم مثله بارون گریه میکردم من اقلا حالم خوب نبود بعد از ۱ ساعت پیاده روی رفتم پیشه سولی و در زدم که وقتی قیافه منو دید مثله کسی که جن دیده پرید هوا و گفت
(علامت سولی ٪ علامت جیمین =)
٪ هییی ا. ت حالت خوبه چت شده (نگران)
+ سولی میشه بزاری بیام تو تا برات تعریف کنم
٪ آره آره چرا که نه اینجا مثله خونه خودته بیا
رفتم داخل روی مبل نشستم و همه چیو براش تعریف کردم و اون گفت
٪ نمیدونستم جیهوپ همچین آدمیه براش متاسفم
+ سولی نمیدونی من چقدر هققق زجر هق کشیدم هق
٪ اشکال نداره عزیزم تو میتونی یه نفر بهتر از اونو پیدا کنی
+نه نمیتونم
٪ چرا میتونی کی گفته نمیتونی تو فعلا برو بالا استراحت کن تا بعد باشه
+ خیله خب باشه
بعدش رفتم بالا توی اتاق روی تخت دراز کشیدم که یهو حالم بد شد رفتم دستشویی و بالا آوردم ترسیدم و به سولی گفتم اونم گفت وایسا تا با جیمین بریم دکتر منم وایسادم لباسمو عوض کردم و رفتم پایین وقتی جیمین اومد سوار ماشین شدیم و رفتیم بیمارستان چنتا آزمایش دادم که دکتر اومد و گفت
دکتر: خانم بهتون تبریک میگم شما حامله اید
+ چییی
دکتر: مگه شما نمیدونستید الان ۱ ماهه که حامله اید
+ نه نه این درست نیست من همین ۳ ماه پبش بود که اومدم ویشتون و گفتید نمیتونم حامله بشم
دکتر: بله یاد دارم ثلی به طرز باور نکردنی شما حامله اید
+دکتر میشه سقطش کنم
دکتر: به هیچ عنوان شما برای اولین بار حامله شدید این یه معجزه ست لعد میخواین سقطش کنید
+ چشم خیلی ممنون من مرخص میشم
وبعد از اونجا رفتم بیرون و به سولی گفتم یولی هم به جیمین گفت و اون دوتا بغلم کردن و بهم تبریک گفتن ولی من نمیخواستم بچم بدون پدر بزرگ بشه که هی ازم بپرسه بابا کجاست منم هی بهش دوروغ بگم ولی از یه طرفم خوشحال بودم
(۱ هفته بعد)
من تصمیمم رو گرفتم من میخوام خودم تنها بچم رو بزرگ کنم برای همین میخوام ازش طلاق بگیرم واسه همین بهش زنگ زدم که هنوز بوق نخورده جواب داد
_ سلام شما؟
+سلام منم ا. ت
_ ها ا. ت چرا بهم زنگ زدی
+ برگه های طلاق رو برات فرستادم امضاشون کن میخوام ازت طلاق بگیرم
_ چی... واقعا
+آره واقعا
_ پس که اینطور یکی دبگه رو پیدا کردی نه
+ خفه شو من مثله تو آدم ه. ر. ز. ه و کثیفی نیستم که بخوام همچین کاری کنم تازه شم من حامله ام و خودم بچمو بزرگ میکنم (داد و عصبانی)
_ چییی.... ا. ت تو.... حامله ای
+ ای وای خاک تو سرم
_ جوابمو بده تو حامله ای(داد)
+آرههههه از توعه عوضی حامله ام نمیخواممممم من زندگی بچمو خراب نمیکنم پس بیا طلاق بگیریم
_ نهههههه من طلاق نمیگیرم
+هههه تو غلط میکنی باید طلاق بگیریییی تو قلبه منو به درد میاری عوضی آشغالللل (دوستان فیکه)
۵.۰k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.