فیک طلسم شده قسمت ۳۹
جون کوک طلسم شده بود و حمله کردبه موهای جسیکا محکم شست
و با اسکاج خار دار روی بدن لطیف جسیکا کشید تمام بدنش از جمله کمرش دستهاش
وران پاهاش زخمی شدند
جسیکا فقط گریه میکرد آروم حق نداشت جیغ بزنه
تمام اعضا نگران جون شده بودن هرچی تماس میگرفتن فایده ای نداشت
جون کوک حالت نفرت پیدا کرده بود به جسیکا
وقتی که حمام زخمی اش تمام شد نوبت صورت جسیکا شد
جسیکا توی چشم سمت چپ جون کوک چهره ای خاله اش رو دید
و یه دعایی که مادرش بهش توی کودکی اش یاد داده بود رو گفت و فوت کرد به جون کوک
برگشت به حالت اول اش
دیدش جسیکا زخمی شده
پانسمان کرد وکلی گریه کردش
گفت جسیکا منو ببخش همش تقصیر خاله ای توعه
من نمیخوام بهت آسیب بزنم با گریه
جسیکا بغلش کرد وگفت عیبی نداره
اما موقعی که طلسم میشی بهم علامت بده لطفا
و با اسکاج خار دار روی بدن لطیف جسیکا کشید تمام بدنش از جمله کمرش دستهاش
وران پاهاش زخمی شدند
جسیکا فقط گریه میکرد آروم حق نداشت جیغ بزنه
تمام اعضا نگران جون شده بودن هرچی تماس میگرفتن فایده ای نداشت
جون کوک حالت نفرت پیدا کرده بود به جسیکا
وقتی که حمام زخمی اش تمام شد نوبت صورت جسیکا شد
جسیکا توی چشم سمت چپ جون کوک چهره ای خاله اش رو دید
و یه دعایی که مادرش بهش توی کودکی اش یاد داده بود رو گفت و فوت کرد به جون کوک
برگشت به حالت اول اش
دیدش جسیکا زخمی شده
پانسمان کرد وکلی گریه کردش
گفت جسیکا منو ببخش همش تقصیر خاله ای توعه
من نمیخوام بهت آسیب بزنم با گریه
جسیکا بغلش کرد وگفت عیبی نداره
اما موقعی که طلسم میشی بهم علامت بده لطفا
۶.۹k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.