یادمه!

یادمه!
روزی که از هم دیگه تو فرودگاه خدافظی کردیم:)!
روز تولدم بود:)...
و تو اون شب کنارم نبودی
دقیقا ۲۸ ابان ۱۴٠۲ ساعت ۱۲ شب:)
اون شب خیلی واسم غم انگیز بود!..
چون بهترین همدمم،وجودم،زندگیم داشت برای همیشه از پیشم میرفت،و دیگه قرار نبود هم دیگه رو ببینیم!
من هر روز یا هرشب درحال مرور کردن خاطراتمون که توی این چند سال خاک گرفته رو می تکونم و اشک میریزم:)
تو دقیقا واسم مثل یه کتاب غمگین هستی که هزار بار خوندمش:)!
نمیدونم الان کجایی و چیکار میکنی..
این ک حالت خوبه یا نه!
منو هنوز به ياد داری یا فراموشم کردی!؟
اما اگه یه روزی این پیاممو دیدی بدون که من واسه اومدنت خیلی صبر کردم!
اما..
اما تو نیومدی ماه قشنگم:)
ولی من بهت قول میدم که از راه دور با این قلب تیکه پاره کنارت بمونم و تنهات نزارم:)
میدونی...
دلم تنگ شده برات اونقدر که نمیتونم رو هیچی تمرکز کنم. اونقدر نمیتونم یه ثانیه هم بهت فکر نکنم. اونقدر که تموم تنم از دلتنگیت درد میکنه اونقدر که توان گریه کردن ندارم اونقدر که مدام بیقرار و پریشونم و هیچی جز تو رو نمیبینم. دلم تنگ شده برات خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی دلم تنگ شده ؛ بیشتر از هر وقت دیگه ای و شدیدا نیاز به بودنت برای آروم شدن دارم شاید بهتر بود هیچوقت عـاشق هم نمیشدیم شاید انقد نابود نمیشدم‌:)
ولی من همه جوره پات میمونم:)
قسم میخورم
قسم به اشک قبل پرواز”کنارتم“