6 Part
از زبان رز:
روی مبل نشسته بودم و قهوه ی داغی که تازه آماده شده بود رو، میخوردم. تلخیش باعث میشد خاطرات تلخم هم به دید نیان. به گلدونی که روبروم بود، زل زده بودم. گلی که داخلش بود، از روزی که اومدم تا الان، هرروز پلاسیده تر میشد. تقصیر از گلدونه یا شاید بیرحمی خورشید. کسی نمیدونه ولی چیزی که ازش به طور کامل مطمینم اینه که گلدون تمام وجودش رو برای گل گذاشته با اینکه نیاز گل به یه چیز دیگس.
روی مبل خوابم برد.
از زبان جین:
رز رو دیدم که روی مبل خوابش برده. نمیتونستم بزارم توی همون حالت بمونه. آروم بلندش کردم و بردم داخل اتاق. اون رو روی تخت گذاشتم. باید برمیگشتم ولی... . روی زمین نشستم و بهش زل زدم. یعنی من برای دومین بار عاشق شدم؟!. ولی ایندفعه با اولین نگاه بهش. همون لحظه که تور روی صورتش رو برداشتم. درسته که الان برای منه ولی من صاحب قلبش نیستم. شاید زیادی خودخواهم. چطور میتونم فقط به خاطر اینکه دوسش دارم، اون رو وادار به دوست داشتنم بکنم. بلند شدم تا برم. رز دستم رو گرفت. تعجب کردم.
جین: مگه خواب نبودی؟
رز: همین الان بلند شدم.
جین: باشه
رز: شاهزاده شما منو اوردید اینجا؟
جین: اممم چی؟
رز: من روی مبل خوابیده بودم ولی الان اینجام.
جین: آره
رز: ممنونم. ولی میشه ازتون یه درخواستی بکنم؟
جین: میشنوم. اون چیه؟
رز: میخوام برم بیرون. شما با من میاید؟
...
لایک
♥️
#فیک_بی_تی_اس
فیک ماه کوچک من
روی مبل نشسته بودم و قهوه ی داغی که تازه آماده شده بود رو، میخوردم. تلخیش باعث میشد خاطرات تلخم هم به دید نیان. به گلدونی که روبروم بود، زل زده بودم. گلی که داخلش بود، از روزی که اومدم تا الان، هرروز پلاسیده تر میشد. تقصیر از گلدونه یا شاید بیرحمی خورشید. کسی نمیدونه ولی چیزی که ازش به طور کامل مطمینم اینه که گلدون تمام وجودش رو برای گل گذاشته با اینکه نیاز گل به یه چیز دیگس.
روی مبل خوابم برد.
از زبان جین:
رز رو دیدم که روی مبل خوابش برده. نمیتونستم بزارم توی همون حالت بمونه. آروم بلندش کردم و بردم داخل اتاق. اون رو روی تخت گذاشتم. باید برمیگشتم ولی... . روی زمین نشستم و بهش زل زدم. یعنی من برای دومین بار عاشق شدم؟!. ولی ایندفعه با اولین نگاه بهش. همون لحظه که تور روی صورتش رو برداشتم. درسته که الان برای منه ولی من صاحب قلبش نیستم. شاید زیادی خودخواهم. چطور میتونم فقط به خاطر اینکه دوسش دارم، اون رو وادار به دوست داشتنم بکنم. بلند شدم تا برم. رز دستم رو گرفت. تعجب کردم.
جین: مگه خواب نبودی؟
رز: همین الان بلند شدم.
جین: باشه
رز: شاهزاده شما منو اوردید اینجا؟
جین: اممم چی؟
رز: من روی مبل خوابیده بودم ولی الان اینجام.
جین: آره
رز: ممنونم. ولی میشه ازتون یه درخواستی بکنم؟
جین: میشنوم. اون چیه؟
رز: میخوام برم بیرون. شما با من میاید؟
...
لایک
♥️
#فیک_بی_تی_اس
فیک ماه کوچک من
۱۳.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.