در دیار عاشقان حرفی نزن احساس کن
در دیار عاشقان حرفی نزن احساس کن
روی این جانانه دل طرحی نزن احساس کن
عشق حرف انتخاب من و یا دیگر که نیست
ریخت در خونت به آن دستی نزن احساس کن
منطق هر انتخابی کار یک اندیشه است
روی منطق دخل خود خطی بزن احساس کن
عشق بر اندیشه هر دخل و خرجی فائق است
روی منطق رقص کن سازی بزن احساس کن
آن لباس سرخ را بر تن بپوشان تا دل دریا برو
تن به طول موج طوفانی بزن احساس کن
اخگر شاعر کنار هر غزل با نای خوش
گفته عاشق شو ز جان رطلی بزن احساس کن...
روی این جانانه دل طرحی نزن احساس کن
عشق حرف انتخاب من و یا دیگر که نیست
ریخت در خونت به آن دستی نزن احساس کن
منطق هر انتخابی کار یک اندیشه است
روی منطق دخل خود خطی بزن احساس کن
عشق بر اندیشه هر دخل و خرجی فائق است
روی منطق رقص کن سازی بزن احساس کن
آن لباس سرخ را بر تن بپوشان تا دل دریا برو
تن به طول موج طوفانی بزن احساس کن
اخگر شاعر کنار هر غزل با نای خوش
گفته عاشق شو ز جان رطلی بزن احساس کن...
۲.۹k
۲۰ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.