رمان ماه تاریک پارت ۷
سینا:نیست
صدف:نههه شبی چیز خره
سینا:اروم باش نکنه واقعا حسودیت شده
+من؟حسودی؟گمشو بمیر نبینمتا
معلم:دخترا بشینید سر جاتون.....دانیال تنها حای خالیمون کنار صدف برو اونجا بشین
-خانم نمیشه نیمکت بیاره
+چرا وقتی جای خالی هست؟
-هیچی ببخشید
+خب با وجود اومدن دانیال تعدادمون رند شده پس تقسیم به گروه های ۵ نفره بشین
صدف:بازم این دخترای داهاتی که سلیقه ندارن اومدن دور این گوریل تا تو گروهشون باشه...بهتر من مه اکیپ خودمو د
دانیال:نه دخترا من میخوام با صدف هم گروه شم
+ارم....چی چیشد؟
سینا:سلام داداش من دوست صدفم میخواستم ازت...یه لحظه وایسا....دخترا میشه بشینید سر جاتون گفت نه دیگه....خب چیزه...اها گفتم بریم تو یه گروه؟
دانیال:اره اصن برای همین گفتم خب اکیپ شما کیان؟
سینا:خب این صدفه دوست منه که خیلی دختر خفنیه....این داداشمون کامرانه که پسر شیطون باحالیع من سینام که از همه بزرگترم چون یه سال افتادم و اینم نسیم دوستمونه
دانیال:خوش بختم خب شما کارتون رو شیشه چطوره
صدف:من....
صدف:نههه شبی چیز خره
سینا:اروم باش نکنه واقعا حسودیت شده
+من؟حسودی؟گمشو بمیر نبینمتا
معلم:دخترا بشینید سر جاتون.....دانیال تنها حای خالیمون کنار صدف برو اونجا بشین
-خانم نمیشه نیمکت بیاره
+چرا وقتی جای خالی هست؟
-هیچی ببخشید
+خب با وجود اومدن دانیال تعدادمون رند شده پس تقسیم به گروه های ۵ نفره بشین
صدف:بازم این دخترای داهاتی که سلیقه ندارن اومدن دور این گوریل تا تو گروهشون باشه...بهتر من مه اکیپ خودمو د
دانیال:نه دخترا من میخوام با صدف هم گروه شم
+ارم....چی چیشد؟
سینا:سلام داداش من دوست صدفم میخواستم ازت...یه لحظه وایسا....دخترا میشه بشینید سر جاتون گفت نه دیگه....خب چیزه...اها گفتم بریم تو یه گروه؟
دانیال:اره اصن برای همین گفتم خب اکیپ شما کیان؟
سینا:خب این صدفه دوست منه که خیلی دختر خفنیه....این داداشمون کامرانه که پسر شیطون باحالیع من سینام که از همه بزرگترم چون یه سال افتادم و اینم نسیم دوستمونه
دانیال:خوش بختم خب شما کارتون رو شیشه چطوره
صدف:من....
۲.۱k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.