لعنتی جان....
لعنتی جان....
ناز و عشوه از سر تا پای اندامت می ریزد
وقتی با قامتی برافراشته
و با گیسوانی بلند
سلانه سلانه
از مقابل دیدگانم راه میروی تا
قرار دلم را بر هم بزنی
لوس نشو
نزدیک تر بیا
دکمه های پیراهنت را باز کن
بگذار...
شیرین ترین غزل بوسه
بر لبهای عطشناکم جاری شود
در تنگنای آغوشت
ناز و عشوه از سر تا پای اندامت می ریزد
وقتی با قامتی برافراشته
و با گیسوانی بلند
سلانه سلانه
از مقابل دیدگانم راه میروی تا
قرار دلم را بر هم بزنی
لوس نشو
نزدیک تر بیا
دکمه های پیراهنت را باز کن
بگذار...
شیرین ترین غزل بوسه
بر لبهای عطشناکم جاری شود
در تنگنای آغوشت
۱۰.۲k
۱۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.