چند پارتی ( ماه من ) ²

چند پارتی تهیونگ ( غمگین ، عاشقانه )

پارت دوم

تهیونگ : توی تمام وسایلت شنود کا گذاشتم هر جایی
که میرفتی یه نفر دنبالت بوده من از همه چی خبر داشتم
همه حرفاتو میشنیدم
فلش بک دو ماه پیش :
ات ؛ رفتم روی پاهاش نشستم دستمو دور گردنش
حلقه کردم وقتش بود که کارمو بکنم
ات : تهیونگ
تهیونگ : جانم عزیزم
ات : میشه چند روز بریم مسافرت حوصلم سر رفته
تهیونگ : کجا بریم عشقم
ات : بریم اوهایو من خیلی دوس دارم اونجارو ببینم
تهیونگ : اوهایو ؟ باشه عشقم هر چی تو بگی
ات : ممنونم تهیونگ
تهیونگ : برو اماده شو فردا صبح میریم
ات : باشه
تهیونگ ؛ حتما دوباره یه نقشه ای دارن ، باید به بچه
بگم حواسشونو جمع کنن
ات ؛ رفتم توی دستشویی و سعی کردم یه پیام براشون
بفرستم‌ با رمز بهشون فهموندم که موفق شدم من باید
تهیونگ و میکشوندم یه جایی تا اونا بتونن دستگیرش کنن ، ته دلم به اینکار راضی نبودم چون واقعا دوسش داشتم اما چیکار
میکردم مجبور بودم چاره ای نداشتم

تهیونگ : جی حواستو جمع کن این یه تله مطمعنم
جی : نگران نباش همه چی روبه راهه
الان مکالمشو تموم کرد انگار موفق شده راضیت کنه
تهیونگ : اون نمیدونه داره چیکار میکنه بزار ادامه بده من میدونم اخر این این بازی به چی ختم میشه
جت شخصیم و ویلای توی اوهایوو رو اماده کن فردا صبح میریم
جی : باشه حتما


پایان فلش بک
.....