فیک تنهایی
پارت ۱۱ تنهایی
ایو : یعنی چی آخه چراا باید این اتفاق بیوفته (گریه)
ات: خوندی فهمیدی مشکل از کیه (با بغض)
ایو: ببخشید (گریه)
ویو ات
وقتی داشت گریه میکرد عصبی شدم ولی هیچ ریشکنی نشون ندادم و رفتم بلاخره ایو منو خیلی اذیت کرده
منم یزره اذیتش کنم چیزی نمیشه .
پرش به عمارت
تهیونگ : چرا اینطوری باهاش حرف زدی
ات: اون انقد منو اذیت کرد بعد نباید تاوان کارایی که با من کرد رو پس بده
تهیونگ : خیلی عوض شدی ات
ات: آدما این بلا رو سر من آوردن
اجوما: ارباب غذا امادست
تهیونگ: ات بیا بریم غذا بخوریم
ات: باشه
پرش به بعد شام
تهیونگ: بریم بیرون بچرخیم
ات: نه حوصله ندارم ، فیلم ببینیم
تهیونگ: چه فیلمی بزارم
ات: اوم ترسناک
تهیونگ: مطمئنی؟
ات: اره
تهیونگ: باشه
پرش به زمان ترسناک فیلم
ات: (جیغو میپره بغل تهیونگ و میشینه همون جایی که نباید)
تهیونگ: ات خیلی ترسویی بنظرت نباید بریم اتاق(با صدای بم)
ات: نهههههه قلط کردم
تهیونگ: دیگه دیره خیلی لازمت دارم(خمار و با صدای بم)
...............................
پارت بعدی ۱۵لایک
۴تا کامنت
ایو : یعنی چی آخه چراا باید این اتفاق بیوفته (گریه)
ات: خوندی فهمیدی مشکل از کیه (با بغض)
ایو: ببخشید (گریه)
ویو ات
وقتی داشت گریه میکرد عصبی شدم ولی هیچ ریشکنی نشون ندادم و رفتم بلاخره ایو منو خیلی اذیت کرده
منم یزره اذیتش کنم چیزی نمیشه .
پرش به عمارت
تهیونگ : چرا اینطوری باهاش حرف زدی
ات: اون انقد منو اذیت کرد بعد نباید تاوان کارایی که با من کرد رو پس بده
تهیونگ : خیلی عوض شدی ات
ات: آدما این بلا رو سر من آوردن
اجوما: ارباب غذا امادست
تهیونگ: ات بیا بریم غذا بخوریم
ات: باشه
پرش به بعد شام
تهیونگ: بریم بیرون بچرخیم
ات: نه حوصله ندارم ، فیلم ببینیم
تهیونگ: چه فیلمی بزارم
ات: اوم ترسناک
تهیونگ: مطمئنی؟
ات: اره
تهیونگ: باشه
پرش به زمان ترسناک فیلم
ات: (جیغو میپره بغل تهیونگ و میشینه همون جایی که نباید)
تهیونگ: ات خیلی ترسویی بنظرت نباید بریم اتاق(با صدای بم)
ات: نهههههه قلط کردم
تهیونگ: دیگه دیره خیلی لازمت دارم(خمار و با صدای بم)
...............................
پارت بعدی ۱۵لایک
۴تا کامنت
۶.۵k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.