When Ruto pulls a gun, its romantic
ویو ا/ت
امشب یک مهمونی بود کل مافیا ها دعوت بودن همه قرار بود نا نامزد هاشون یا همسر هاشون توی این مهمونی شرکت کنن مهمونی ماله امشب بود بزارید از خودم بهتون بگم
من جئون ا/ت هستم و ۱ ساله با جونگ کوک ازدواج کردم و لی یک ماه قبل مادر فوت کرد و از اون روز تا الان دیگه خوشحال نبودم وزیاد لبخند نمیزنم ولی من دیوانه وار عاشق کوک بودم
اونم جدیدن باهام سرد شده من میخوام دیگه از امروز به اون ا/ت قبلی برگردم
ادمین:(مهمونی ساعت ۷ شروع میشه./الان ساعت ۵/ و کوک ساعت ۵ میاد خونه)
صدای زنگ عمارت
درو باز کردم و باید خوشحال باشم
ا/ت: سلام بانی (خیلی خوشحال)(و پرید بغل کوک)
کوک:(توی شک)
ا/ت: عشقم چیزی شده؟
کوک: نه من ناهار میخوام آمادش؟
ا/ت: نمیخوام بوسم کنی قبلا این کارو نمیکـــ..
کوک: نه
ا/ت: باشه(ناراحت شد)
ا/ت: بیین من فقط بخاطر تو انقدر خوشحالم
کوک: نباش از این رفتا بدم میاد
ویو ا/ت
کوک چش بود فک میکردم الان خوشحال بشه منم فقط برای تو الان خوشحالم باشه منم دیگه مود خودمو میگیرم
ویو کوک
امروز یکی (مثلا یکی از اعضا) جلوی چشم من مرد اومد خونه دیدم ا/ت خیلی خوشحاله من بهم بر خورد وقتی یکی از بهترین دوستام مرده اون چطوری میتونه خوشحالی کنه
نمیخواستم چیزی بگم برای همین مود همیشگی رو گرفتم
ا/ت: بیا(سرد)
(ناهار گذاشت جلوی کوک داشت میفرت توی اتاق که کوک گفت
کوک: تو ناهار نمیخوای؟(سرد)
(ا/ت بدون اینکه چیزی بگه رفت اوی اتاق و خوابید و گوشیشو برای ساعت ۶ کوک کرد)
برش زمانی برای ساعت ۶
لطفا حمایت شه🫂
پشیمون نمیشی👌
#بی تی اس 🦋#رمان#جونگ کوک🦋 #جین
#جیمین🦋#تهیونگ # شوگا🦋#جیهوپ🦋
#نامجون🦋 #فیک #تک پارتی🦋#چند پارتی
#سناریو بی تی اس 🦋#سناریو #عاشقانه🦋 #مافیایی
#BTS#🦋ARYI #💜
امشب یک مهمونی بود کل مافیا ها دعوت بودن همه قرار بود نا نامزد هاشون یا همسر هاشون توی این مهمونی شرکت کنن مهمونی ماله امشب بود بزارید از خودم بهتون بگم
من جئون ا/ت هستم و ۱ ساله با جونگ کوک ازدواج کردم و لی یک ماه قبل مادر فوت کرد و از اون روز تا الان دیگه خوشحال نبودم وزیاد لبخند نمیزنم ولی من دیوانه وار عاشق کوک بودم
اونم جدیدن باهام سرد شده من میخوام دیگه از امروز به اون ا/ت قبلی برگردم
ادمین:(مهمونی ساعت ۷ شروع میشه./الان ساعت ۵/ و کوک ساعت ۵ میاد خونه)
صدای زنگ عمارت
درو باز کردم و باید خوشحال باشم
ا/ت: سلام بانی (خیلی خوشحال)(و پرید بغل کوک)
کوک:(توی شک)
ا/ت: عشقم چیزی شده؟
کوک: نه من ناهار میخوام آمادش؟
ا/ت: نمیخوام بوسم کنی قبلا این کارو نمیکـــ..
کوک: نه
ا/ت: باشه(ناراحت شد)
ا/ت: بیین من فقط بخاطر تو انقدر خوشحالم
کوک: نباش از این رفتا بدم میاد
ویو ا/ت
کوک چش بود فک میکردم الان خوشحال بشه منم فقط برای تو الان خوشحالم باشه منم دیگه مود خودمو میگیرم
ویو کوک
امروز یکی (مثلا یکی از اعضا) جلوی چشم من مرد اومد خونه دیدم ا/ت خیلی خوشحاله من بهم بر خورد وقتی یکی از بهترین دوستام مرده اون چطوری میتونه خوشحالی کنه
نمیخواستم چیزی بگم برای همین مود همیشگی رو گرفتم
ا/ت: بیا(سرد)
(ناهار گذاشت جلوی کوک داشت میفرت توی اتاق که کوک گفت
کوک: تو ناهار نمیخوای؟(سرد)
(ا/ت بدون اینکه چیزی بگه رفت اوی اتاق و خوابید و گوشیشو برای ساعت ۶ کوک کرد)
برش زمانی برای ساعت ۶
لطفا حمایت شه🫂
پشیمون نمیشی👌
#بی تی اس 🦋#رمان#جونگ کوک🦋 #جین
#جیمین🦋#تهیونگ # شوگا🦋#جیهوپ🦋
#نامجون🦋 #فیک #تک پارتی🦋#چند پارتی
#سناریو بی تی اس 🦋#سناریو #عاشقانه🦋 #مافیایی
#BTS#🦋ARYI #💜
۲.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.