آگوست است
آگوست است
و من شش ماه است کتابی نخواندهام
به جز چیزی به نام عقب نشینی از مسکو
نوشته کالنکورت
با این وجود خوشحالم
حین ماشین سواری با برادرم
از بطری ویسکی مینوشم
ما مقصد مشخصی نداریم
فقط میرویم
اگر چشمانم را برای لحظهای میبستم
تا حال از دست رفته بودم
میتوانستم با خاطری خوش دراز بکشم و تا ابد بخوابم
در کنار جاده
برادرم تکانم میدهد
هر لحظه اتفاقی خواهد افتاد.
✍🏿ریموند کارور
ترجمه از
رامین خواجه پور
و من شش ماه است کتابی نخواندهام
به جز چیزی به نام عقب نشینی از مسکو
نوشته کالنکورت
با این وجود خوشحالم
حین ماشین سواری با برادرم
از بطری ویسکی مینوشم
ما مقصد مشخصی نداریم
فقط میرویم
اگر چشمانم را برای لحظهای میبستم
تا حال از دست رفته بودم
میتوانستم با خاطری خوش دراز بکشم و تا ابد بخوابم
در کنار جاده
برادرم تکانم میدهد
هر لحظه اتفاقی خواهد افتاد.
✍🏿ریموند کارور
ترجمه از
رامین خواجه پور
۳.۸k
۲۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.