عضو هشتم بی تی اس پارت ۱۲
بایول:یادم نمیاد فقط یادمه از یکی شنیدم
جونگکوک:اها(لبخند)
(بعد غذا)
جونگکوک:مرسی بایول غذات خیلی خوشمزه بود...فقط ...میشه یه لحظه بیای اتاقم؟؟!
بایول:خواهش میکنم ، میزو جمع کنم الان میام ، اتفاقا خودمم کارت داشتم
جونگکوک:باشه منتظرم
بایول ویو
همینطوری که میزو جمع میکررم به این فکر میکردم که چیکارم داره؟ یعنی میخواد اعتراف کنه؟(به این که هیت داده به بایول 😐) به خودم اومدم و دیدم میزو جمع کردم و حتی ظرفارم شستم ، سریع رفتم بالا و رفتم جلوی اتاق جونگکوک ، در زدم و رفتم تو....
بایول:خب...کاری باهام داشتی ؟
کوک:فقط بگو تا کجا شنیدی؟
بایول:چیرو🤨؟
کوک:حرفام قبل از غذا.....
ّبایول:(تو ذهنش) الان نباید چیزی رو خراب کنم ، ولی باید بفهمه کارش اشتباهه ، الان باید بهش بگم همشو شنیدم؟
بایول:اهم اهم ، خب....همشو شنیدم
کوک:😬😬 عام خب ببین بایول من(با مِن مِن)
بایول:میدونم ، از من خوشت نمیاد ، نگفتم عاشقم باش ، پیج هیت واسم درست کردی ، بهش گوش نمیدم ، از صدام و هیکلم بدت میاد ، میتونستی روراست باشی و بهم بگی که....ازت خوشم نمیاد ، از اولشم تقصیر خودم بود نباید میومدم بین ۵ تا پسر خودم میدونم ولی....میتونم یه سوال بپرسم.؟
جونگکوک در حالی که سرش پایین بود:اره (بچممممم)
بایول:ایدی پیجت هیتت چیه؟
جونگکوک:...............(اسم یه ایدی رو گفت)
بایول:اها ، باشه ، فقط خواستم بگم ، اشکالی نداره اگه از من بدت میاد ، میتونی با من رورواست باشی ، قبول؟
جونگکوک:قبول😔
بایول:پس من برم ، فعلا
(خب بچه ها الان مثلا موقعی که بایول رفت تو اتاق کوک)
نامجون:بچه ها ، مشکوک نمیزد؟
جیمین:چرا میزد ! بیاین !(رفتن فالگوش وایسادن و همه حرفای بالا رو شنیدن)
بایول ویو
درو باز کردم و دیدم که بلههه ! پسرا فالگوش وایسادن ! یکم تعجب کردم ولی بعدش خندیدم ، ایندفعه اونا با تعجب نگام میکردن که من گفتم
بایول:اهم ، خب ، همرو شنیدین؟(لبخند مسخره)
پسرا:اوهوم
(چند دقیقه بعد)
با یه دستم گوشه تهیونگ و جیمین و گرفتم و با دست دیگم گو یونگی و نامجون ، و جونگکوک داشت نصیحتشون میکرد که فالگوش وایسادن اط گناهان کبیره ست و ما باید بهشتی باشیم ، خندم گرفته بود ، کوچیکترین عضو داره اعضا رو نصیحت میکنه و کوچیکتر از اون کهمنم داره تنبیهشون میکنه ، خب من به هیچکدومشون نگفتم ولی من ۱۵ سالمه...گیلگیییییی لو رفتمممم
جونگکوک:خب تموم شد بایول ، ولشون کن
بایول:نوچ من کارشون دارم ، تو همین جا وایسا
( تو اتاق بایول)
بایول:خیلی خب ، توضیح بدین
نامجون: خب تو کوکی رفتین توی اتاق ، مام کنجکاو شدیم چیکار دارین میکنین ! همین!
بایول:همین؟
جیمین:نه...من یه سوال داشتم
بایول:بگو
جیمین:چرا از اینکه یه ممبر (یه عضو) از تو بدش میاد....ازش بدت نمیاد
یادتون باشه این <<فیکه>>
جونگکوک:اها(لبخند)
(بعد غذا)
جونگکوک:مرسی بایول غذات خیلی خوشمزه بود...فقط ...میشه یه لحظه بیای اتاقم؟؟!
بایول:خواهش میکنم ، میزو جمع کنم الان میام ، اتفاقا خودمم کارت داشتم
جونگکوک:باشه منتظرم
بایول ویو
همینطوری که میزو جمع میکررم به این فکر میکردم که چیکارم داره؟ یعنی میخواد اعتراف کنه؟(به این که هیت داده به بایول 😐) به خودم اومدم و دیدم میزو جمع کردم و حتی ظرفارم شستم ، سریع رفتم بالا و رفتم جلوی اتاق جونگکوک ، در زدم و رفتم تو....
بایول:خب...کاری باهام داشتی ؟
کوک:فقط بگو تا کجا شنیدی؟
بایول:چیرو🤨؟
کوک:حرفام قبل از غذا.....
ّبایول:(تو ذهنش) الان نباید چیزی رو خراب کنم ، ولی باید بفهمه کارش اشتباهه ، الان باید بهش بگم همشو شنیدم؟
بایول:اهم اهم ، خب....همشو شنیدم
کوک:😬😬 عام خب ببین بایول من(با مِن مِن)
بایول:میدونم ، از من خوشت نمیاد ، نگفتم عاشقم باش ، پیج هیت واسم درست کردی ، بهش گوش نمیدم ، از صدام و هیکلم بدت میاد ، میتونستی روراست باشی و بهم بگی که....ازت خوشم نمیاد ، از اولشم تقصیر خودم بود نباید میومدم بین ۵ تا پسر خودم میدونم ولی....میتونم یه سوال بپرسم.؟
جونگکوک در حالی که سرش پایین بود:اره (بچممممم)
بایول:ایدی پیجت هیتت چیه؟
جونگکوک:...............(اسم یه ایدی رو گفت)
بایول:اها ، باشه ، فقط خواستم بگم ، اشکالی نداره اگه از من بدت میاد ، میتونی با من رورواست باشی ، قبول؟
جونگکوک:قبول😔
بایول:پس من برم ، فعلا
(خب بچه ها الان مثلا موقعی که بایول رفت تو اتاق کوک)
نامجون:بچه ها ، مشکوک نمیزد؟
جیمین:چرا میزد ! بیاین !(رفتن فالگوش وایسادن و همه حرفای بالا رو شنیدن)
بایول ویو
درو باز کردم و دیدم که بلههه ! پسرا فالگوش وایسادن ! یکم تعجب کردم ولی بعدش خندیدم ، ایندفعه اونا با تعجب نگام میکردن که من گفتم
بایول:اهم ، خب ، همرو شنیدین؟(لبخند مسخره)
پسرا:اوهوم
(چند دقیقه بعد)
با یه دستم گوشه تهیونگ و جیمین و گرفتم و با دست دیگم گو یونگی و نامجون ، و جونگکوک داشت نصیحتشون میکرد که فالگوش وایسادن اط گناهان کبیره ست و ما باید بهشتی باشیم ، خندم گرفته بود ، کوچیکترین عضو داره اعضا رو نصیحت میکنه و کوچیکتر از اون کهمنم داره تنبیهشون میکنه ، خب من به هیچکدومشون نگفتم ولی من ۱۵ سالمه...گیلگیییییی لو رفتمممم
جونگکوک:خب تموم شد بایول ، ولشون کن
بایول:نوچ من کارشون دارم ، تو همین جا وایسا
( تو اتاق بایول)
بایول:خیلی خب ، توضیح بدین
نامجون: خب تو کوکی رفتین توی اتاق ، مام کنجکاو شدیم چیکار دارین میکنین ! همین!
بایول:همین؟
جیمین:نه...من یه سوال داشتم
بایول:بگو
جیمین:چرا از اینکه یه ممبر (یه عضو) از تو بدش میاد....ازش بدت نمیاد
یادتون باشه این <<فیکه>>
۱.۳k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.