پارت blood12

پارت۱۲
ببخشید فقط بلاک نکنید۰😂

سه روز بعد
پزشک جیسو رو معاینه میکنه
_حالشون خوبه باید استراحت کنن
هیوری:اهوم میتونی بری تبیب
_چشم
هیوری:جین چطور شد این طور اتفاق افتاد خیلی شکه شدم که دختر امپراطوری خارجی بیاد......قرار بود ازدواج کنید به عنوان پسر دوم جانشینی شانس خوبی برات بود
حالا میخوای با این دخترک چیکار کنی
جین:این اسمش پرنسس جیسو هست لطفا با احترام باهاش حرف بزن
_بانو چه یونگ وارد میشه
چه یونگ:نکنه عاشقشی (پوزخند)اون قبلا پرنسس خانم بود الان خبری نیست میتونه خدمتکارم بشه
جین:مثلا که دوسش دارم که چی
چه یونگ با بغض:ههه اصلا مهم نیس
احترام میزارو میره
جین تا موقعی که جیسو بهوش اومد کنار جیسو موند
تا یکهفته جیسو بلند شد
جیسو:چی شده من کجام
جین با هیجان اومد نزدیک جیسو
_وای خیلی خوشالم بهوش اومدی
جین جیسو رو بغل کرد که جیسو همچیو یادش اومد ناخوداگاه اشک هاش جاری شدن طوری کخ لباس جین خیس شده بود
جین بیشتر محکم تر بغلش کرد
جیسو :مگع من چیکار کرده بودم من مادرمو میخوام من.......تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ.گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ(با داد)
که اه خیلی بلندی کشید
جین با وحشت گفت:چی شده جیسو خوبی
جیسو:دزد میکنه و همینجوری گریه میکرد
جین:یکم استراحت کن حالت خوب میشه
پارت بعدی +۱۸هستش(یکم هیجانی)
_____________________
پارت بعدی لایکا بیشتر از۳۰ تا شد کامنت بیشتر از ۱۵ تا