my mafia
پارت: ۱۰
ویو کوک
-شما چتونه؟
٪هیچی اوپا
& چیزی نیس
-پس بخورید دیگه
٪او
&کی
(دیالوگ ته و جیا= او "جیا"+ کی "ته"= اوکی)
بعد از صبحونه بچه ها چند ساعتی موندن و یخ ا.ت هم کم کم داشت آب میشد یکم ویسکی توی یخچال داشتم که آوردم و چهارتایی شروع به خوردن کردیم بعد از رفتنشون منو ا.ت توی خونه تنها بودیم نمیدونم امروز چم بود؟ بخاطر زخم هاش احساس خوبی نداشتم
(ساعت ۹ صبحه)
ا.ت داشت میرفت طبقه بالا لباسش رو عوض کنه که دم در اتاق گیرش انداختم....کوبوندمش به دیوار و نگاهش کردم
+دارید چیکار میکنید؟.....
-اما اینا چین؟(اشاره زخماش)
+دیشب منو از چی نجات دادین؟(نگاه مظلوم)
-همش کار اونه؟
+آ.....آره
-جای دیگه ای هم هست؟
+ک....کل....ب...بدنم(بغض)
-چی؟....کل بدنت؟(عصبی)
+آ..آره
-جاش میمونه؟
+نمیدونم....نمیذاشت ب...برم دکتر(گریه)
-بهت لباس بیرونی میدم.....همین الان میریم دکتر
+نی...نیازی نیست
-فقط قبولش کن....بریم اتاق من
(مچ ا.ت رو گرفت و برد اتاق خودش و در کمدش رو باز کرد)
-همه اینا کت شلوارن....
(در کمدش رو بست و نشست رو زمین و در کشو رو باز کرد)
ویو کوک
-شما چتونه؟
٪هیچی اوپا
& چیزی نیس
-پس بخورید دیگه
٪او
&کی
(دیالوگ ته و جیا= او "جیا"+ کی "ته"= اوکی)
بعد از صبحونه بچه ها چند ساعتی موندن و یخ ا.ت هم کم کم داشت آب میشد یکم ویسکی توی یخچال داشتم که آوردم و چهارتایی شروع به خوردن کردیم بعد از رفتنشون منو ا.ت توی خونه تنها بودیم نمیدونم امروز چم بود؟ بخاطر زخم هاش احساس خوبی نداشتم
(ساعت ۹ صبحه)
ا.ت داشت میرفت طبقه بالا لباسش رو عوض کنه که دم در اتاق گیرش انداختم....کوبوندمش به دیوار و نگاهش کردم
+دارید چیکار میکنید؟.....
-اما اینا چین؟(اشاره زخماش)
+دیشب منو از چی نجات دادین؟(نگاه مظلوم)
-همش کار اونه؟
+آ.....آره
-جای دیگه ای هم هست؟
+ک....کل....ب...بدنم(بغض)
-چی؟....کل بدنت؟(عصبی)
+آ..آره
-جاش میمونه؟
+نمیدونم....نمیذاشت ب...برم دکتر(گریه)
-بهت لباس بیرونی میدم.....همین الان میریم دکتر
+نی...نیازی نیست
-فقط قبولش کن....بریم اتاق من
(مچ ا.ت رو گرفت و برد اتاق خودش و در کمدش رو باز کرد)
-همه اینا کت شلوارن....
(در کمدش رو بست و نشست رو زمین و در کشو رو باز کرد)
۱.۰k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.