حق انتخواب 13
بردت وسط یه بیابون که هیچ کسی حتی مارمولک هم نبود
شوگا: من جلوی اون گفتم من انقدرا هم عوضی نیستم
چرا رفتی با تهیونگ ؟؟؟؟
شوگا گریش میگیرع و بغلت میکنه
شوگا :هق هق ا/ت منو تنها نزار من 3 سال به نظرت نبودم ولی همیشه از دور حواسم بهت بودع هق
پس من گربه کی باشم
هق هق 😭
ت:شوگا واقعا نمیدونم چی بگم ! تو نمیدونی من توی این 3 سال چی کشیدم
تو نیومدی......
شوگا نمیزارع حرفتو تموم کنی و محکم لباش رو روی لبات میکوبونه
انقدر بد مک میزنه که لبت خون میفته
جوری مک میزنه که انگار چند روزه آب نخورده
بعد از چند دیقه ازت جدا میشه
ت:😱
شوگا چی شده؟! 😳
ت:نگا کن لبمو چکار کردی
زودباش راه بیفت منو بزار دم خونم
شوگا :بعد 3 سال دلت نمیخواست من ببوسمت؟
ت:ن چون من بعد 3 سال تهیونگ حالمو خوب کرد
اون واقعا دوسم دارع !
شوگا :اون دوست دارع ولی من عاشقتم!!!!
ت:فعلا برو در خونم پیادم کن
آیییییی
شوگا :چی شد 😳؟
ت:لبم! 😭
شوگا :خو من گربم دیگ
🥺
ت:راه بیوفت
گوشی ا/ت زنگ میخوره
ت:الو دارم میام تهیونگ!
شوگا تا گفتی تهیونگ گوشیتو گرفت پرت کرد بیرون
ت:چکار میکنی؟ 😳
شوگا :😏 رو مخم نرو
ت:😒
وقتی رسیدی خونه
گریت گرفت
انقدر گریه کردی که نفهمیدی کی خوابت برد یهو صدای در اومد پا شدی دیدی تهیونگه
دوباره گریت گرفت
تهیونگ اومد بغلت کرد
توی بغلش احساس امنیت میکردی
از پشتش یه دستبند کیوت آورد جلوت
تهیونگ :چاگیا این برای توعه!
اسلاید 2
دستبند رو توی دستت قفل کرد و کلیدش رو گذاشت توی جیبش
تهیونگ :تا وقتی مال من نشدی بازش نمیکنم 🤭😏
ت:😳🥺چرا؟
تهیونگ :دوست دارم کاملا مال من باشی 🤭
ت:🥺😭
مرسی اوپا
تهیونگ :میشع دوباره بگی خوشم میاد!
ت:ن
تهیونگ:چرا 🥺
ت:چون تو اوپای منی نیازی نیست بگم 🤭🥺
تهیونگ لبخند مستطیلی میزنه
شب باهم میرید بیرون و اونجا...
نظرتو کامنت کن
شوگا: من جلوی اون گفتم من انقدرا هم عوضی نیستم
چرا رفتی با تهیونگ ؟؟؟؟
شوگا گریش میگیرع و بغلت میکنه
شوگا :هق هق ا/ت منو تنها نزار من 3 سال به نظرت نبودم ولی همیشه از دور حواسم بهت بودع هق
پس من گربه کی باشم
هق هق 😭
ت:شوگا واقعا نمیدونم چی بگم ! تو نمیدونی من توی این 3 سال چی کشیدم
تو نیومدی......
شوگا نمیزارع حرفتو تموم کنی و محکم لباش رو روی لبات میکوبونه
انقدر بد مک میزنه که لبت خون میفته
جوری مک میزنه که انگار چند روزه آب نخورده
بعد از چند دیقه ازت جدا میشه
ت:😱
شوگا چی شده؟! 😳
ت:نگا کن لبمو چکار کردی
زودباش راه بیفت منو بزار دم خونم
شوگا :بعد 3 سال دلت نمیخواست من ببوسمت؟
ت:ن چون من بعد 3 سال تهیونگ حالمو خوب کرد
اون واقعا دوسم دارع !
شوگا :اون دوست دارع ولی من عاشقتم!!!!
ت:فعلا برو در خونم پیادم کن
آیییییی
شوگا :چی شد 😳؟
ت:لبم! 😭
شوگا :خو من گربم دیگ
🥺
ت:راه بیوفت
گوشی ا/ت زنگ میخوره
ت:الو دارم میام تهیونگ!
شوگا تا گفتی تهیونگ گوشیتو گرفت پرت کرد بیرون
ت:چکار میکنی؟ 😳
شوگا :😏 رو مخم نرو
ت:😒
وقتی رسیدی خونه
گریت گرفت
انقدر گریه کردی که نفهمیدی کی خوابت برد یهو صدای در اومد پا شدی دیدی تهیونگه
دوباره گریت گرفت
تهیونگ اومد بغلت کرد
توی بغلش احساس امنیت میکردی
از پشتش یه دستبند کیوت آورد جلوت
تهیونگ :چاگیا این برای توعه!
اسلاید 2
دستبند رو توی دستت قفل کرد و کلیدش رو گذاشت توی جیبش
تهیونگ :تا وقتی مال من نشدی بازش نمیکنم 🤭😏
ت:😳🥺چرا؟
تهیونگ :دوست دارم کاملا مال من باشی 🤭
ت:🥺😭
مرسی اوپا
تهیونگ :میشع دوباره بگی خوشم میاد!
ت:ن
تهیونگ:چرا 🥺
ت:چون تو اوپای منی نیازی نیست بگم 🤭🥺
تهیونگ لبخند مستطیلی میزنه
شب باهم میرید بیرون و اونجا...
نظرتو کامنت کن
۵۶.۰k
۲۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.