کوک منp15
میا : اومدی
ات: بیا میخوام یچیزی برات تعریف کنم
میا: منم همین طور بیا تو
ات رفت تو و میا گفت
میا: خب راستش چیزی که میخواستم بگم اینکه من و تهیونگ با هم قرار میزاریم
ات: چییییی ، واقعااااا با باسیست قرار میزاریییییییی
میا : خب تو چی میخواستی بگی
ات ویو
همه چیزو برا میا تعریف کردم و میا ذوق زده بود ولی من پشیمون بودم چون الان یه زنم ، یه زنم ۲۳ ساله و به میا گفتم که کوک بهم گفت دوستم داره و میا از من ذوق مرگ تر شده بود
به میا گفتم
ات: میشه کمکم کنی من جونگ کوک رو دوست داشتم چون عشق چند سالمه چون طرفدارشم ولی نمیدونم الان که باهاش رابطه داشتم چیکار کنم
میا: آروم باش تو باید خیلی هم خوشحال باشی چیزی که همه ی ارمیا آرزو دارن اینکه یه عکس با جونگ کوک داشته باشند یا حداقل یه بار ببیننشون ولی تو باهاش راب...........
ات: خفهههههه شووووووو (حالت شوخی)
میا: نمیشم
ات: من میخوام برم حموم ولم کن
میا : برو خب به درک
(نکته : دوستان خب ات و میا هر وقت همو میبینن ایرانی حرف میزنم و اینا رو به ایرانی میگن)
ات: بی تر ادب
میا: ادب تر بی
ات: هاااا؟
میا: هیچی برو گمشو حموم
ات: باشه
ات میره حموم ولی خیلی دل درد شدید داره
میاد بیرون و دلش پیش کوکه ولی فعلا میخواد تنها باشه
۱ماه بعد
ات ویو
کوک از سه ماه پیش تا الان همش زنگم میزنه همش پیام میده بعضی اوقات میاد دم در خونه ولی من میخوام تنها باشم اما تو این مدت همش دل دردم شدید تر میشه و حالت تهوع میگیرم ، مشکوک میزد ولی خب میترسیدم حامله باشم ،، ولی من با هیچ کس رابطه نداشت...م.... البته به جز جونگ کوک😡
سریع رفتم دارو خونه و یه بیبی چک خریدم رفتم خونه میا بیبی چکو تو دستم دید و گفت
میا: نکنه دارم خاله میشم
ات: محض احتیاط خریدم
میا: نکنه از کوک حامل.......
ات: خفهههه شووووووو
میا : حرص نخور برا بچه بده
ات: خفه میشی یا خفت کنم
میا: خفه میشم
ات ویو
رفتم تو دستشویی و بعد از مراحل بیبی چک منتظر بودم ببینم چند تا خط قرمزه واستادم دیدم شد دوتا خط قرمز
اسم در اومده بود یعنی من دارم مامان میشم به این زودی با گریه رفتم پیش میا و بیبی چک رو نشونش دادم اونم داشت گریه میکرد و جفتمون داشتیم گریه میکردیم میا بغلم کرد و گفت
میا: باید بری پیش کوک بگی اون بابای بچته
ات: نمیدونم
رفتم تلفنو برداشتم و زنگ زدم به کوک
کوک :................
ات: بیا میخوام یچیزی برات تعریف کنم
میا: منم همین طور بیا تو
ات رفت تو و میا گفت
میا: خب راستش چیزی که میخواستم بگم اینکه من و تهیونگ با هم قرار میزاریم
ات: چییییی ، واقعااااا با باسیست قرار میزاریییییییی
میا : خب تو چی میخواستی بگی
ات ویو
همه چیزو برا میا تعریف کردم و میا ذوق زده بود ولی من پشیمون بودم چون الان یه زنم ، یه زنم ۲۳ ساله و به میا گفتم که کوک بهم گفت دوستم داره و میا از من ذوق مرگ تر شده بود
به میا گفتم
ات: میشه کمکم کنی من جونگ کوک رو دوست داشتم چون عشق چند سالمه چون طرفدارشم ولی نمیدونم الان که باهاش رابطه داشتم چیکار کنم
میا: آروم باش تو باید خیلی هم خوشحال باشی چیزی که همه ی ارمیا آرزو دارن اینکه یه عکس با جونگ کوک داشته باشند یا حداقل یه بار ببیننشون ولی تو باهاش راب...........
ات: خفهههههه شووووووو (حالت شوخی)
میا: نمیشم
ات: من میخوام برم حموم ولم کن
میا : برو خب به درک
(نکته : دوستان خب ات و میا هر وقت همو میبینن ایرانی حرف میزنم و اینا رو به ایرانی میگن)
ات: بی تر ادب
میا: ادب تر بی
ات: هاااا؟
میا: هیچی برو گمشو حموم
ات: باشه
ات میره حموم ولی خیلی دل درد شدید داره
میاد بیرون و دلش پیش کوکه ولی فعلا میخواد تنها باشه
۱ماه بعد
ات ویو
کوک از سه ماه پیش تا الان همش زنگم میزنه همش پیام میده بعضی اوقات میاد دم در خونه ولی من میخوام تنها باشم اما تو این مدت همش دل دردم شدید تر میشه و حالت تهوع میگیرم ، مشکوک میزد ولی خب میترسیدم حامله باشم ،، ولی من با هیچ کس رابطه نداشت...م.... البته به جز جونگ کوک😡
سریع رفتم دارو خونه و یه بیبی چک خریدم رفتم خونه میا بیبی چکو تو دستم دید و گفت
میا: نکنه دارم خاله میشم
ات: محض احتیاط خریدم
میا: نکنه از کوک حامل.......
ات: خفهههه شووووووو
میا : حرص نخور برا بچه بده
ات: خفه میشی یا خفت کنم
میا: خفه میشم
ات ویو
رفتم تو دستشویی و بعد از مراحل بیبی چک منتظر بودم ببینم چند تا خط قرمزه واستادم دیدم شد دوتا خط قرمز
اسم در اومده بود یعنی من دارم مامان میشم به این زودی با گریه رفتم پیش میا و بیبی چک رو نشونش دادم اونم داشت گریه میکرد و جفتمون داشتیم گریه میکردیم میا بغلم کرد و گفت
میا: باید بری پیش کوک بگی اون بابای بچته
ات: نمیدونم
رفتم تلفنو برداشتم و زنگ زدم به کوک
کوک :................
۱.۸k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.