وانشات کوتاه کوکوی 🖤عشق روشن🖤
TAEHYUNG💚
داشتم داخل کوچه ی اونور خونه قدم میزدم که یه دفعه یه پسر دیدم امکان نداره اون جونگ کوک بود سریعا خودمو جمع کردم و رفتم خونه
JUNGKOOK💜
داشتم سیگار میکشیدم که یه دفعه یه پسر دیدم شناختمت خیانت کار عوضی😠
TAEHYUNG💚
فلش بک
TAE_یا خانم داری چیکار میکنی
MISS_معلومه دارم ددیم رو میبوسم
و لباش رو لبام گذاشت
KOOK_تهیونگ داری چی کار میکنی
TAE_بزار توضیح بدم
KOOK_کات میکنیم
TAE_نرو لطفا خواهش میکنم من به بودنت احتیاج دارم
KOOK_.......
پایان فلش بک
من بعد از اون اتفاق یه خودکشی ناموفق داشتم
نظرم عوض شد و برگشتم
ته_جونگ کوک وایسا خواهش میکنم
کوک_وایسم که چی
ته_تو حتی نذاشتی توضیح بدم
بغض داشت گلومو چنگ میزد
کوک_به اندازه ی کافی دیدم
ته_من زندگیم رو برات نذاشتم که ولم کنی دنیای رنگیم رو خاکستری کنی به بودنت احتیاج دارم
اون داشت میرفت بدون اینکه گوش بده
بغضم ترکید تحمل نکردم
JUNGKOOK💜
داشتم میرفتم که صدای گریه شنیدم اون داشت گریه میکرد من تحمل یهرقطره اشکشو نداشتم
ته_جونگ کوک.... هق.... ولم نکن... من..... میمیرم این.... هق.... یه هشداره من بخواتر... هق... تو میخواستم خودمو بکشم...... حتی یه خودکشی ناموفق داشتم اگه.... جیمین نجاتم.... هق... نمی داد..... میمردم
کوک_چی😰
ته_همونایی که شنیدی
نتوستم خودمو نگه دارم و بغلش کردم
کوک_منو ببخش (با گریه)
ته_من خیلی وقته بخ.....
اونقدر بی طاقت بودم که بوسیدمش
ته_یعنی الان باهمیم
کوک_اره
ته_بدو که یونگی و جیمین و قرار میزارن و الان دارن میان خونم
کوک_چی اونا قرار میزارن
ته_توضیح میدم بدووووو!!!
TAEHYUNG💚
من توی امتحان بودم امتحانی که خدا ازم گرفت خدا بعضی وقتا امتحانت میکنه تو باید تحملش کنی تا سربلند بیای بیرون و الان من یه عشق خاموش رو روشن کردم و الان یه عشق روشن دارم..........
داشتم داخل کوچه ی اونور خونه قدم میزدم که یه دفعه یه پسر دیدم امکان نداره اون جونگ کوک بود سریعا خودمو جمع کردم و رفتم خونه
JUNGKOOK💜
داشتم سیگار میکشیدم که یه دفعه یه پسر دیدم شناختمت خیانت کار عوضی😠
TAEHYUNG💚
فلش بک
TAE_یا خانم داری چیکار میکنی
MISS_معلومه دارم ددیم رو میبوسم
و لباش رو لبام گذاشت
KOOK_تهیونگ داری چی کار میکنی
TAE_بزار توضیح بدم
KOOK_کات میکنیم
TAE_نرو لطفا خواهش میکنم من به بودنت احتیاج دارم
KOOK_.......
پایان فلش بک
من بعد از اون اتفاق یه خودکشی ناموفق داشتم
نظرم عوض شد و برگشتم
ته_جونگ کوک وایسا خواهش میکنم
کوک_وایسم که چی
ته_تو حتی نذاشتی توضیح بدم
بغض داشت گلومو چنگ میزد
کوک_به اندازه ی کافی دیدم
ته_من زندگیم رو برات نذاشتم که ولم کنی دنیای رنگیم رو خاکستری کنی به بودنت احتیاج دارم
اون داشت میرفت بدون اینکه گوش بده
بغضم ترکید تحمل نکردم
JUNGKOOK💜
داشتم میرفتم که صدای گریه شنیدم اون داشت گریه میکرد من تحمل یهرقطره اشکشو نداشتم
ته_جونگ کوک.... هق.... ولم نکن... من..... میمیرم این.... هق.... یه هشداره من بخواتر... هق... تو میخواستم خودمو بکشم...... حتی یه خودکشی ناموفق داشتم اگه.... جیمین نجاتم.... هق... نمی داد..... میمردم
کوک_چی😰
ته_همونایی که شنیدی
نتوستم خودمو نگه دارم و بغلش کردم
کوک_منو ببخش (با گریه)
ته_من خیلی وقته بخ.....
اونقدر بی طاقت بودم که بوسیدمش
ته_یعنی الان باهمیم
کوک_اره
ته_بدو که یونگی و جیمین و قرار میزارن و الان دارن میان خونم
کوک_چی اونا قرار میزارن
ته_توضیح میدم بدووووو!!!
TAEHYUNG💚
من توی امتحان بودم امتحانی که خدا ازم گرفت خدا بعضی وقتا امتحانت میکنه تو باید تحملش کنی تا سربلند بیای بیرون و الان من یه عشق خاموش رو روشن کردم و الان یه عشق روشن دارم..........
۱۲.۸k
۲۰ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.