وقتی جفتشون عاشق یه دختر میشن(در خواستی) p¹
ساعت ۷ صبح و بازم صدای آلارم دینگ دینگ
بازم کالج، بازم زور شنیدن از دو تا بد بوی کالج به اسم کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک
ا.ت بالاخره از تخت نازنینش دل کند و به سمت کمدش رفت تا یونیفرم همیشگیش رو بپوشه
دامن بلند قرمز مشکی که تا زیر زانوش بود، پیرهن مشکی یقه و آستین دار، جوراب سفیدی که تا وسط ساق پاش میومد، بافت دو طرفی موهای بلند و مشکیش و آرایش لایتی که شامل ریمل و رژ صورتی کمرنگ میشد رو انجام داد و بعد از آماده کردن کوله اش همراه یه تیکه کیک از خونه خارج شد
نزدیک های کالج بود که با یکی از بد بوی های یعنی جئون جونگ کوک مواجه شد
جونگ کوک از کوله بزرگ و مشکی رنگش که همرنگ استایلش بود جعبه کوچیک و صورتی رنگی بیرون آورد و به طرف ا.ت رفت: های.... ا.ت عمممم این .... برای ...توعه اره... خبببب امیدوارم خوشت بیاد
جونگ کوک جعبه رو بین دستای ا.ت قرار داد و ازش با لبخند دور شد
ا.ت با تعجب به رفتن جونگ کوک نگاه کرد: همون جونگ کوکه؟؟؟ طبیعی نیست به خدا!!
آروم در جعبه رو باز کرد و با گردنبندی که طرح هلال ماه داشت مواجه شد
لبخند دلنشینی روی لبای ا.ت نقش بست و شروع به حرکت کرد
تمام مدت جونگ کوک پشت درخت قایم شده بود و ا.ت رو زیر نظر داشت: هوم دختر کوچولو ، با این لبخندت..... دوباره قلب منو صاحب شدی
جونگ کوک همچنان با عشق به ا.ت نگاه میکرد که دستی روی شونش قرار گرفت
بازم کالج، بازم زور شنیدن از دو تا بد بوی کالج به اسم کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک
ا.ت بالاخره از تخت نازنینش دل کند و به سمت کمدش رفت تا یونیفرم همیشگیش رو بپوشه
دامن بلند قرمز مشکی که تا زیر زانوش بود، پیرهن مشکی یقه و آستین دار، جوراب سفیدی که تا وسط ساق پاش میومد، بافت دو طرفی موهای بلند و مشکیش و آرایش لایتی که شامل ریمل و رژ صورتی کمرنگ میشد رو انجام داد و بعد از آماده کردن کوله اش همراه یه تیکه کیک از خونه خارج شد
نزدیک های کالج بود که با یکی از بد بوی های یعنی جئون جونگ کوک مواجه شد
جونگ کوک از کوله بزرگ و مشکی رنگش که همرنگ استایلش بود جعبه کوچیک و صورتی رنگی بیرون آورد و به طرف ا.ت رفت: های.... ا.ت عمممم این .... برای ...توعه اره... خبببب امیدوارم خوشت بیاد
جونگ کوک جعبه رو بین دستای ا.ت قرار داد و ازش با لبخند دور شد
ا.ت با تعجب به رفتن جونگ کوک نگاه کرد: همون جونگ کوکه؟؟؟ طبیعی نیست به خدا!!
آروم در جعبه رو باز کرد و با گردنبندی که طرح هلال ماه داشت مواجه شد
لبخند دلنشینی روی لبای ا.ت نقش بست و شروع به حرکت کرد
تمام مدت جونگ کوک پشت درخت قایم شده بود و ا.ت رو زیر نظر داشت: هوم دختر کوچولو ، با این لبخندت..... دوباره قلب منو صاحب شدی
جونگ کوک همچنان با عشق به ا.ت نگاه میکرد که دستی روی شونش قرار گرفت
۳۳.۸k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.