ازدواج اجباری پارت 20
ازدواج اجباری پارت 20
ته:که چی من پیش اون نمیام
ب ت:باید بیای وگرنه یه بلایی سر لیا میارم که مرغای آسمون به حالش گریه کنن
ته:اکی ولی به لیا دست نمیزنی
ب ت:بیا برو داخل
ته:اک
*ویو ته*
بابام بزور گفت برو داخل....آخه من از اون هرزه(همین ا.ت) متنفرم ..... رفتم تو اتاق دیدم ا.ت دراز کشیده و تا منو دید نشست و گفتم
ته: خوبی(سرد)
ا.ت:آره(خیلی سرد) (میخواست بلند بشه و راه بره)
ته:کمک میخوای ؟(یکم سرد)
ا.ت:کی از تو کمک خواست(تو دلش)
ا.ت:نه کمک نمیخوام(خنده ی مصنوعی)
ته:اکی هر جور راحتی(سرد)
ته:دیگه کاری نداری من باید برم(سرد)
ا.ت:برو به کارت برس(زیادی سرد)
ته:پس بای(رفت)
ا.ت:بای(سرد)
*ویو ا.ت*
وقتی تهیونگ از اتاق بیرون رفت یه نفس عمیقییییی کشیدم..... اون باهام سرد رفتار میکرد و منم با اینکه یکم از تهیونگ خوشم میومد باهاش سزد رفتار کردم که یهو ..........
ادامه دارد...........
این پارت کم بود ولی پارت بعد کم نیست
شرط پارت 21
لایک:12
کامنت:20
فالو :2
ته:که چی من پیش اون نمیام
ب ت:باید بیای وگرنه یه بلایی سر لیا میارم که مرغای آسمون به حالش گریه کنن
ته:اکی ولی به لیا دست نمیزنی
ب ت:بیا برو داخل
ته:اک
*ویو ته*
بابام بزور گفت برو داخل....آخه من از اون هرزه(همین ا.ت) متنفرم ..... رفتم تو اتاق دیدم ا.ت دراز کشیده و تا منو دید نشست و گفتم
ته: خوبی(سرد)
ا.ت:آره(خیلی سرد) (میخواست بلند بشه و راه بره)
ته:کمک میخوای ؟(یکم سرد)
ا.ت:کی از تو کمک خواست(تو دلش)
ا.ت:نه کمک نمیخوام(خنده ی مصنوعی)
ته:اکی هر جور راحتی(سرد)
ته:دیگه کاری نداری من باید برم(سرد)
ا.ت:برو به کارت برس(زیادی سرد)
ته:پس بای(رفت)
ا.ت:بای(سرد)
*ویو ا.ت*
وقتی تهیونگ از اتاق بیرون رفت یه نفس عمیقییییی کشیدم..... اون باهام سرد رفتار میکرد و منم با اینکه یکم از تهیونگ خوشم میومد باهاش سزد رفتار کردم که یهو ..........
ادامه دارد...........
این پارت کم بود ولی پارت بعد کم نیست
شرط پارت 21
لایک:12
کامنت:20
فالو :2
۸.۴k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.