چند پارتی : استری کیدز (p2)
وقتی با بدن ضخمی و کبود برمیگرده خونه.......
(پارت دوم)
...................
ا/ت بعد از چند ساعت بهوش اومد و خودش رو لخ*ت وسط کوچه تاریک دید از درد نمیتونست تکون بخوره ماشینش رو برده بودن
و لباساش رو همون جا کف کوچه ول کردن ا/ت به زور خودش رو به سمت سو*تینش کشید و اون رو تنش کرد از درد چشماش
محکم بسته بود شلوارش و پیرهنش رو برداشت و پوشید ؛ حال این رو نداشتت که دکمه های پیرهنش رو ببنده
دستش رو به دیوار گرفت و بلند شد حتی گوشیش رو هم برده بودن تا خونه راه زیادی نبود ولی با این وضعش براش خیلی سخت
بود تا به خونه بره ولی مجبور بود
بعد از مدتی به در خونه رسید سر صدای خوشحالی پسرا رو از تو خونه میشنید ؛ در زد
چانگبین از تو خونه داد زد : بالاخره خانوم تشریف اوردن (در رو باز کرد) خوبه امروز تولدمه و شما تا دروقت بیرون.....
وقتی ا/ت رو با لباس باز و خاکی دید نتونست حرفش رو تموم کنه و گفت : ا..ا/ت...ا/ت
ا/ت یک قدم دیگه به زور برداشت و تو بغل چانگبین از حال رفت
چانگبین : ا/ت ا/ت چشماتو باز کن چیشده ا/تتتتت چاننن زنگ بزن اورژانسسس
سونگمین صدای چانگبین رو شنید و اومد دم در....: اوه ا/ت ؛ چانگبین چی شد؟
چانگبین با بغض ا/ت رو بغل کرد اوردش تو خونه : نمیدونم سونگمین زنگ بزنین اورژانسس (و شروع کرد به گریه کردن)
پسرا که ا/ت رو بیهوش تو بغل چانگبین دیدن شوکه شدن ؛ چان داشت با اورژانس حرف میزد و ادرس خونه رو میداد
چانگبین ا/ت رو برد و رو مبل گذاشت و رو زانو هاش افتاد و هق هق گریه کرد
فلیکس بغلش کرد : هیش چانگبین ؛ حالش خوب میشه
هان : فک...فکر کنم بهش ..........
جونگین : بهش چی؟
هان : ولش کن هیچی
هیونجین : بگوو هان
هان : فکر...فکر کنم بهش ت*جا*و*ز شده
لینو : اوه نه نباید این اتافاق بیفته
چانگبین : کدوم حروم زاده جرئت کرده خودم میکشمششش هق هق
چان : اروم باش چانگبین..... فک کنم امبولانس رسید
چان دولا میشه و ا/ت رو اروم بغل میکنه سونگمین زودتر میره تا در روباز کنه چان میره و ا/ت رو میزاره تو امبولانس و با هم
میرن به سمت بیمارستان
فلیکس : پاشو هیونگ بردنش پاشو ما هم باید بریم بیمارستان
پسرا سوار دو تا ماشین میشن و به سمت بیمارستان حرکت میکنن
...............................
(پارت دوم)
...................
ا/ت بعد از چند ساعت بهوش اومد و خودش رو لخ*ت وسط کوچه تاریک دید از درد نمیتونست تکون بخوره ماشینش رو برده بودن
و لباساش رو همون جا کف کوچه ول کردن ا/ت به زور خودش رو به سمت سو*تینش کشید و اون رو تنش کرد از درد چشماش
محکم بسته بود شلوارش و پیرهنش رو برداشت و پوشید ؛ حال این رو نداشتت که دکمه های پیرهنش رو ببنده
دستش رو به دیوار گرفت و بلند شد حتی گوشیش رو هم برده بودن تا خونه راه زیادی نبود ولی با این وضعش براش خیلی سخت
بود تا به خونه بره ولی مجبور بود
بعد از مدتی به در خونه رسید سر صدای خوشحالی پسرا رو از تو خونه میشنید ؛ در زد
چانگبین از تو خونه داد زد : بالاخره خانوم تشریف اوردن (در رو باز کرد) خوبه امروز تولدمه و شما تا دروقت بیرون.....
وقتی ا/ت رو با لباس باز و خاکی دید نتونست حرفش رو تموم کنه و گفت : ا..ا/ت...ا/ت
ا/ت یک قدم دیگه به زور برداشت و تو بغل چانگبین از حال رفت
چانگبین : ا/ت ا/ت چشماتو باز کن چیشده ا/تتتتت چاننن زنگ بزن اورژانسسس
سونگمین صدای چانگبین رو شنید و اومد دم در....: اوه ا/ت ؛ چانگبین چی شد؟
چانگبین با بغض ا/ت رو بغل کرد اوردش تو خونه : نمیدونم سونگمین زنگ بزنین اورژانسس (و شروع کرد به گریه کردن)
پسرا که ا/ت رو بیهوش تو بغل چانگبین دیدن شوکه شدن ؛ چان داشت با اورژانس حرف میزد و ادرس خونه رو میداد
چانگبین ا/ت رو برد و رو مبل گذاشت و رو زانو هاش افتاد و هق هق گریه کرد
فلیکس بغلش کرد : هیش چانگبین ؛ حالش خوب میشه
هان : فک...فکر کنم بهش ..........
جونگین : بهش چی؟
هان : ولش کن هیچی
هیونجین : بگوو هان
هان : فکر...فکر کنم بهش ت*جا*و*ز شده
لینو : اوه نه نباید این اتافاق بیفته
چانگبین : کدوم حروم زاده جرئت کرده خودم میکشمششش هق هق
چان : اروم باش چانگبین..... فک کنم امبولانس رسید
چان دولا میشه و ا/ت رو اروم بغل میکنه سونگمین زودتر میره تا در روباز کنه چان میره و ا/ت رو میزاره تو امبولانس و با هم
میرن به سمت بیمارستان
فلیکس : پاشو هیونگ بردنش پاشو ما هم باید بریم بیمارستان
پسرا سوار دو تا ماشین میشن و به سمت بیمارستان حرکت میکنن
...............................
۶.۴k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.