آنچه در زندگی آرینا میگذرد...p1
خب آرینا داشته به جای نوشتن تکالیف با ریندو گیم میزنه .
که تازه ویندوزش بالا میاد که اینترنتش تموم شده
آرینا : عههههعع چرا ؟ باید برم از آنیکی اینترنت بگیرم
آکینا رو مبل بود که آرینا مانند یک جت پرید بغلش.
آرینا : آنیکی قشنگم ...آنیکی گلم
آکینا: اولین آکینا ، تو بزرگ شدی نگو آنیکی 😑
دومن تو هر وقت یه چیزی میخوای مهربونم میشی
سومن تو نت منو تموم کردی.!
آرینا : شت ...
و این گونه ریندو هنوز داره گیم میزنه و نمی داند آرینا تو بازی نیست 🥲
آرینا : پس یه سر برم پیش ران و ریندو ...
از زبان آرینا :
داشتم میرفتم خونه ران و ریندو دیدم سانزو با یه دسته گل دم در خونه هست .
آرینا : به به .اومدی خواستگاری ریندو؟
سانزو : یس😎
آرینا: مگه کراشت مایکی نبود؟
سانزو : نه خیر مایکی خداییه که من می پرستمش .
آرینا : خب من میخوام برم پیش ران و ریندو درباره اوضاع تنجیکو صحبت کنیم (اینجا آرینا از والهالا اومده بیرون )
سانزو : مگه نباید میرفتی پیش ایزانا؟
آرینا : خب ایزانا خونه ران و ریندوعه دیگه 😐
سانزو : وات؟ همه دعوت هستید جز من؟چرا؟
ریندو : چون که زیرا
آرینا : ای مادر پدر گربه کیساکی تو کی اومدی؟
ران : همون موقعی که شما داشتید زر یعنی حرف میزدید .
آرینا : خفههه
که تازه ویندوزش بالا میاد که اینترنتش تموم شده
آرینا : عههههعع چرا ؟ باید برم از آنیکی اینترنت بگیرم
آکینا رو مبل بود که آرینا مانند یک جت پرید بغلش.
آرینا : آنیکی قشنگم ...آنیکی گلم
آکینا: اولین آکینا ، تو بزرگ شدی نگو آنیکی 😑
دومن تو هر وقت یه چیزی میخوای مهربونم میشی
سومن تو نت منو تموم کردی.!
آرینا : شت ...
و این گونه ریندو هنوز داره گیم میزنه و نمی داند آرینا تو بازی نیست 🥲
آرینا : پس یه سر برم پیش ران و ریندو ...
از زبان آرینا :
داشتم میرفتم خونه ران و ریندو دیدم سانزو با یه دسته گل دم در خونه هست .
آرینا : به به .اومدی خواستگاری ریندو؟
سانزو : یس😎
آرینا: مگه کراشت مایکی نبود؟
سانزو : نه خیر مایکی خداییه که من می پرستمش .
آرینا : خب من میخوام برم پیش ران و ریندو درباره اوضاع تنجیکو صحبت کنیم (اینجا آرینا از والهالا اومده بیرون )
سانزو : مگه نباید میرفتی پیش ایزانا؟
آرینا : خب ایزانا خونه ران و ریندوعه دیگه 😐
سانزو : وات؟ همه دعوت هستید جز من؟چرا؟
ریندو : چون که زیرا
آرینا : ای مادر پدر گربه کیساکی تو کی اومدی؟
ران : همون موقعی که شما داشتید زر یعنی حرف میزدید .
آرینا : خفههه
۱۶۸
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.