پسر مغرور مدرسه دشمن من 5...
(آدمین می خواد کرم بریزه😂🗿)
چند روز بعد
ویو ا.ت
این چند روز هر چی به ته پیام میدم هیچکی جواب نمی ده
حتی دخترا هم به پسرا مسیج میدادن ولی
انگار نه انگار که ما ام وجود داریم اصلا حتی آنلاین نمیشن
تصمیم گرفتیم بریم ژاپن توکیو وسایلامونو رو جمع کردیم
و هر کی با ماشین خودش رفت سمت فرودگاه سئول
رسیدیم و بلیط رو گرفتیم و رفتیم توی هواپیما
یکی از خدمه ها اومد بلیط ها رو چک کرد همه بلیطا رو
نشونشون دادیم و رف
+: یه حس بدی دارم
~: منم نگران نباش چیزی نمیشه
+: مرسی توعم مثل منی؟
~: اوهوم منم مثل تو نگرانم
دیگه تا توکیو هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
رفتیم کمپانی که رفته بودن
رفتیم اونجا ولی رئیسشون بهمون گفت که یک ساعت پیش
رفتن شهربازی😑
خوب ما هم به طرف شهر بازی راه افتادیم و رفتیم توی شهربازی چیزی رو که دیدیم نمی تونستیم باور کنیم
اونا داشتن با چند نفر دختر می گفتن و می خندیدم
یکم رفتیم جلو تا ببینیم چی می گن که
دخترا: کی از دست اون دخترایه نکبت راحت میشیم؟
عشقم
اعضا: به زودی
ا اونا چی میگن بغضم ترکید و شروع کردم گریه کردن
صدامو شنیدن برگشتن طرف ما دخترا می خواستن منو آروم
کنن ولی تا اونا ما رو دیدن دویدیم سمت خیابون که بریم
و یهو یه ماشین زد بهم
همه: ا.تتتتتتت
ویو ته
صدای گریه کردن یکی رو میشنیدیم سمتش چرخیدیم
که یا خدا چشمام درست میبینن ا اون ا.ت بود؟
دویدیم سمتش اما...اما ماشین خورد بهش
~: لعنت بهتون (گریه)
✓: همش تقصیر شماسسسسس (گریه)
رفتیم بیمارستان که دکتر از اتاق ا.ت اومد بیرون و گفت
دکتر: همراهان خانم ا.ت
_: بله ما هستیم
دکتر: متاسفانه خانم ا.ت حافظشون رو به طور کامل
از دست دادن
همه: چ...چی؟
دکتر: فقط یه چیزای کوچیکی رو یادشون میاد مثل
اسم، خانواده، یه دختر که دوست صمیمیشه و شغلش
_: یعنی کسی به اسم ته یادش نمیاد؟
دکتر: خیر روند درمانش سادس باید ببریمش کره ی جنوبی و ببرینش سئول اونجا یه چیزی هست که حافظشو
بر می گردونه
همش تقصیر منه اگه نمیرفتیم پارک اینجوری نمیشد
وای خدا
دکتر: راستی یه چیز دیگه
_: بله
دکتر: می تونید مرخصش کنین
_: چ..چشم
دکتر: خداحافظ
همه گی با دکتر خداحافظی کردیم که بورام می خواست
بهمون حرفی بزنه که جولیا جلوشو گرفت
✓: بیاین بریم دخترا فک کنم با اون
دخترای ه.ر.زه. حالشون بهتر باشه
_: هی هی درمورد اونا خوب...
✓: بیچاره ا.ت چقدر دوست داشت
اما همتون لیاقت هیچ کدوممنون رو نداریم
خیانت کارای عوضی
این حرفو زد و دخترا با ا.ت رفتن داغون بودیم
هم بخاطر اینکه بهشون خیانت کردیم و هم اینکه
گروه مافیا مون از هم میپاشد و...
خمارییییییی🗿
چند روز بعد
ویو ا.ت
این چند روز هر چی به ته پیام میدم هیچکی جواب نمی ده
حتی دخترا هم به پسرا مسیج میدادن ولی
انگار نه انگار که ما ام وجود داریم اصلا حتی آنلاین نمیشن
تصمیم گرفتیم بریم ژاپن توکیو وسایلامونو رو جمع کردیم
و هر کی با ماشین خودش رفت سمت فرودگاه سئول
رسیدیم و بلیط رو گرفتیم و رفتیم توی هواپیما
یکی از خدمه ها اومد بلیط ها رو چک کرد همه بلیطا رو
نشونشون دادیم و رف
+: یه حس بدی دارم
~: منم نگران نباش چیزی نمیشه
+: مرسی توعم مثل منی؟
~: اوهوم منم مثل تو نگرانم
دیگه تا توکیو هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
رفتیم کمپانی که رفته بودن
رفتیم اونجا ولی رئیسشون بهمون گفت که یک ساعت پیش
رفتن شهربازی😑
خوب ما هم به طرف شهر بازی راه افتادیم و رفتیم توی شهربازی چیزی رو که دیدیم نمی تونستیم باور کنیم
اونا داشتن با چند نفر دختر می گفتن و می خندیدم
یکم رفتیم جلو تا ببینیم چی می گن که
دخترا: کی از دست اون دخترایه نکبت راحت میشیم؟
عشقم
اعضا: به زودی
ا اونا چی میگن بغضم ترکید و شروع کردم گریه کردن
صدامو شنیدن برگشتن طرف ما دخترا می خواستن منو آروم
کنن ولی تا اونا ما رو دیدن دویدیم سمت خیابون که بریم
و یهو یه ماشین زد بهم
همه: ا.تتتتتتت
ویو ته
صدای گریه کردن یکی رو میشنیدیم سمتش چرخیدیم
که یا خدا چشمام درست میبینن ا اون ا.ت بود؟
دویدیم سمتش اما...اما ماشین خورد بهش
~: لعنت بهتون (گریه)
✓: همش تقصیر شماسسسسس (گریه)
رفتیم بیمارستان که دکتر از اتاق ا.ت اومد بیرون و گفت
دکتر: همراهان خانم ا.ت
_: بله ما هستیم
دکتر: متاسفانه خانم ا.ت حافظشون رو به طور کامل
از دست دادن
همه: چ...چی؟
دکتر: فقط یه چیزای کوچیکی رو یادشون میاد مثل
اسم، خانواده، یه دختر که دوست صمیمیشه و شغلش
_: یعنی کسی به اسم ته یادش نمیاد؟
دکتر: خیر روند درمانش سادس باید ببریمش کره ی جنوبی و ببرینش سئول اونجا یه چیزی هست که حافظشو
بر می گردونه
همش تقصیر منه اگه نمیرفتیم پارک اینجوری نمیشد
وای خدا
دکتر: راستی یه چیز دیگه
_: بله
دکتر: می تونید مرخصش کنین
_: چ..چشم
دکتر: خداحافظ
همه گی با دکتر خداحافظی کردیم که بورام می خواست
بهمون حرفی بزنه که جولیا جلوشو گرفت
✓: بیاین بریم دخترا فک کنم با اون
دخترای ه.ر.زه. حالشون بهتر باشه
_: هی هی درمورد اونا خوب...
✓: بیچاره ا.ت چقدر دوست داشت
اما همتون لیاقت هیچ کدوممنون رو نداریم
خیانت کارای عوضی
این حرفو زد و دخترا با ا.ت رفتن داغون بودیم
هم بخاطر اینکه بهشون خیانت کردیم و هم اینکه
گروه مافیا مون از هم میپاشد و...
خمارییییییی🗿
۲۱.۲k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.