Ugly fan and hot fucker(پارت ۴)
وقتی گوشیش تو دستاش لرزید از حرف زدن دست کشید و با دیدن شماره
رییسش چشماش درشت شد
_بله؟
_سالاااام جونگکوک خوبی؟
چرا این سالم حس خوبی بهش نداد؟
_اوه سالم رییس اتفاقی افتاده؟
صدای مرد شادتر از همیشه تو گوشاش پیچید
_آره...برات یه سوژه جدید پیدا کردم!...قرار راننده یه آدم خیلی مهم بشی!
برق چشمای کوکی توانایی روشن کردن کل اتاق رو داشت
_اوه واقعا؟...یعنی االن بیام مرکز؟
_آره...آره بیا دیر نکن فقط جئون!
جونگکوک از تختش شیرجه زد پایین و در حالی که پشت خط داشت برای رییسش
تعظیم نود درجه ای میکرد تند تند جواب داد
_چشم ساجانگنیممممم!
تماس و قطع کرد و به عکسی که همین چند لحظه پیش داشت زیرش درد و دل
میکرد زل زد و در یک حرکت روی عکس بوسه محکمی زد
_میدونستم اگه باهات حرف بزنم همه چی درست میشه...بازم کمکم کردی ته!
به سمت آینه رفت و به سیم کشی دندوناش نگاهی انداخت و زیر لب زمزمه
کرد
_باید نگینش رو سبز کنم؟
☁Ugly Fan And Hot Fucker☁
_چرا رانندم داره عوض میشه...7 سال باهاش بودم مشکلی هم نداشتم!
نامجون کنار تهیونگ که رو کاناپه لم داده بود نشست و با اخم بهش زل زد
_بله 7 سال تمام گند کاریات رو تو دلش ریخت آخرم بدبخت سکته کرد دکترش
بهش مرخصی رد کرده...باید بگم که ریدی!
تهیونگ پوکر به منیجر احمقش زل زد و سری به نشونه تاسف تکون داد
_نمیشد تو رو هم عوض میکردن؟!
و بعد باز به برنامه ای که داشت پخش میشد زل زد!
واقعا خسته بود و حاال تایم استراحتش کنار این احمق تو مخی داشت به فاک میرفت!
رییسش چشماش درشت شد
_بله؟
_سالاااام جونگکوک خوبی؟
چرا این سالم حس خوبی بهش نداد؟
_اوه سالم رییس اتفاقی افتاده؟
صدای مرد شادتر از همیشه تو گوشاش پیچید
_آره...برات یه سوژه جدید پیدا کردم!...قرار راننده یه آدم خیلی مهم بشی!
برق چشمای کوکی توانایی روشن کردن کل اتاق رو داشت
_اوه واقعا؟...یعنی االن بیام مرکز؟
_آره...آره بیا دیر نکن فقط جئون!
جونگکوک از تختش شیرجه زد پایین و در حالی که پشت خط داشت برای رییسش
تعظیم نود درجه ای میکرد تند تند جواب داد
_چشم ساجانگنیممممم!
تماس و قطع کرد و به عکسی که همین چند لحظه پیش داشت زیرش درد و دل
میکرد زل زد و در یک حرکت روی عکس بوسه محکمی زد
_میدونستم اگه باهات حرف بزنم همه چی درست میشه...بازم کمکم کردی ته!
به سمت آینه رفت و به سیم کشی دندوناش نگاهی انداخت و زیر لب زمزمه
کرد
_باید نگینش رو سبز کنم؟
☁Ugly Fan And Hot Fucker☁
_چرا رانندم داره عوض میشه...7 سال باهاش بودم مشکلی هم نداشتم!
نامجون کنار تهیونگ که رو کاناپه لم داده بود نشست و با اخم بهش زل زد
_بله 7 سال تمام گند کاریات رو تو دلش ریخت آخرم بدبخت سکته کرد دکترش
بهش مرخصی رد کرده...باید بگم که ریدی!
تهیونگ پوکر به منیجر احمقش زل زد و سری به نشونه تاسف تکون داد
_نمیشد تو رو هم عوض میکردن؟!
و بعد باز به برنامه ای که داشت پخش میشد زل زد!
واقعا خسته بود و حاال تایم استراحتش کنار این احمق تو مخی داشت به فاک میرفت!
۸.۸k
۰۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.