کیم سو هو وارد شد

کیم سو هو وارد شد
~: شنیدم که دلتو مثل من به یکی باختی
ات: گمشو بیرون
~نرم
ات: فکر کردی نمیتونم همین الان بکشمت
~: هه تو همون دختر کوچولویی
ات: مطمئنی
~اره لیدی
ات: نفس عمبقی کشید
ات: به من نگو لیدی
~میگم
ات: خودت خواستی
ات: سرورانی که در اعمال خاک سپاری بودند
پا زدم جایی که میدونین
مشت زدم تو دلش مو هاشو کشیدم بالا
گفتم
ات: حالا دیدی اوندختر کوچولو نیستم
~تو هنوز دختر کوچولوی منی
ات: حرو*مزاده من دختر کوچولو ی قدیم نیستم
به لطف تو دنیای من تاریک شد
نمیذارم دوباره تاریکش کنی
~لطفا دوباره بهم فرصت بده
ات: نمیذارم الان کس دیگه ای تو دلمه
~اون فک میکنه پدر بزرگت پدر ومادرشو کشته
ات: ساکت دوست داری دوبارع بدتر از این بشی
کوک وارد میشود...