trust me Continue Part. 36
می خواستم از رو تخت پاشم که با تزریق چیز گرمی تو رگم هیچی حس نکردم و چشمام گرم شد
( از دید ماها)
چشمامو باز کردمو دو طرفمو نگاه کردم تو اتاق خودم بودم
+ اخ چی شد؟
کوک: بیدار شدی؟
+ چرا اینجام؟ جیمین کو؟
کوک: بالاست بهش مسکن زدن خوابیده
دستمو یکم خم کردم دیدم سرم دستمه
+چرا سرم تو دستمه؟
کوک: تشنج کردی
+ اههه باز از دوباره
کوک: قرصاتو نخوردی؟
+ نه
کوک: خب شد شیون به جین چیزی نگفت وگرنه الان باید به غر غر هاش گوش میدادی
(دو ماه بعد)
دوماه گذشت بود حال جیمین هم خیلی خوب شده بود
ولی بعضی اوقات قرصاشو نمی خورد حالش بد میشد
+جیمیننننن قرصاتو خوردییییی؟
-اره
همون جوری که داشتم با چاقو خیار خورد می کردم گفتم
+جیمین دروغ گفته باشی باز حالت مثل اون موقع بشه من میدونم با تو فهمیدییییییییییی؟ (با داد)
- امممم
+برو بخوررررر همین الااااااان(با داد)
جیمین لباشو اویزون کردو باش ارومی گفت و سمت اتاق رفت
ته: منکه به جای جیمین خودمو خیس کردم
کوک: والا ماها موقعی که عصبی میشه رحم رو روزی به کسی نداره
ته: ولی من پشمام از یک چیزی ریخته
کوک:چی؟
ته: جیمین حرف رو حرفش نمی رفت الان با یک داد حرف گوش میده جلل جالب
کوک: واقعا جالبه
لیا: کیمممممم تهههههیونننننگگگگگگگگگگگگگگ( صلوات گاوت زاید ته😂😂)
کوک:چی کار کردی ته😂الان میاد دارت میزنه
ته:وای یادم رفت
لیا: چند بارررررررررر بهتتتتتتتت بگمممممممم این کاندوکمممممممممم فاکییییی رووووووووو نزارررررررررر وسططططططططط تختتتتتتتتتتت هااااا؟
کوک: خاک تو سرت😂گشاد خان مینداختی کنار تخت خب سطل اشغال کنارته
لیا:تا دوماهههههههه که بهتتتتتتتت بلا نصبت یلا نصبت عنمممم ندادم می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی(یا خدا😂😂😂😂)
ته: بیااااااا
لیا: زهرمارررر
کوک: بازم خودم که.........
شیون: جونگ کوککککککککککککککد
کوک: نه خودمممم ریدم صبر کن امدم شیون داد نزن برات الان مسکن میارم (بچه رو فلج کرده😂😂)
جین: معلوم نیست اینا شبا چی کار می کننن بچه هم بچه های قدیم
بمانسد در خماری😂
نظر یادتون نره😁😁
دوستون دارم😋
( از دید ماها)
چشمامو باز کردمو دو طرفمو نگاه کردم تو اتاق خودم بودم
+ اخ چی شد؟
کوک: بیدار شدی؟
+ چرا اینجام؟ جیمین کو؟
کوک: بالاست بهش مسکن زدن خوابیده
دستمو یکم خم کردم دیدم سرم دستمه
+چرا سرم تو دستمه؟
کوک: تشنج کردی
+ اههه باز از دوباره
کوک: قرصاتو نخوردی؟
+ نه
کوک: خب شد شیون به جین چیزی نگفت وگرنه الان باید به غر غر هاش گوش میدادی
(دو ماه بعد)
دوماه گذشت بود حال جیمین هم خیلی خوب شده بود
ولی بعضی اوقات قرصاشو نمی خورد حالش بد میشد
+جیمیننننن قرصاتو خوردییییی؟
-اره
همون جوری که داشتم با چاقو خیار خورد می کردم گفتم
+جیمین دروغ گفته باشی باز حالت مثل اون موقع بشه من میدونم با تو فهمیدییییییییییی؟ (با داد)
- امممم
+برو بخوررررر همین الااااااان(با داد)
جیمین لباشو اویزون کردو باش ارومی گفت و سمت اتاق رفت
ته: منکه به جای جیمین خودمو خیس کردم
کوک: والا ماها موقعی که عصبی میشه رحم رو روزی به کسی نداره
ته: ولی من پشمام از یک چیزی ریخته
کوک:چی؟
ته: جیمین حرف رو حرفش نمی رفت الان با یک داد حرف گوش میده جلل جالب
کوک: واقعا جالبه
لیا: کیمممممم تهههههیونننننگگگگگگگگگگگگگگ( صلوات گاوت زاید ته😂😂)
کوک:چی کار کردی ته😂الان میاد دارت میزنه
ته:وای یادم رفت
لیا: چند بارررررررررر بهتتتتتتتت بگمممممممم این کاندوکمممممممممم فاکییییی رووووووووو نزارررررررررر وسططططططططط تختتتتتتتتتتت هااااا؟
کوک: خاک تو سرت😂گشاد خان مینداختی کنار تخت خب سطل اشغال کنارته
لیا:تا دوماهههههههه که بهتتتتتتتت بلا نصبت یلا نصبت عنمممم ندادم می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی(یا خدا😂😂😂😂)
ته: بیااااااا
لیا: زهرمارررر
کوک: بازم خودم که.........
شیون: جونگ کوککککککککککککککد
کوک: نه خودمممم ریدم صبر کن امدم شیون داد نزن برات الان مسکن میارم (بچه رو فلج کرده😂😂)
جین: معلوم نیست اینا شبا چی کار می کننن بچه هم بچه های قدیم
بمانسد در خماری😂
نظر یادتون نره😁😁
دوستون دارم😋
۱۶.۹k
۰۴ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.