پارت ۹
رفته بودم مدرسه
امیدوار بودم که مرینت اومده باشه
روی نیمکت نشستم
در باز شد
مرینت بود اومد و نشست پشت سرم
نگاهش را از روی صورتم برنمی داشت
منم نگاهی غمگین بهش کردم
وقتی زنگ تفریح خورد
گفتم مرینت بیا این زنگ رو باهم باشیم
گفت چچچچی باشه غادرین یعنی چاشه آدرین یعنی
گفتم نمی خواد به خودت زحمت بدی میدونم چی گفتی
گونه هاش سرخ شد
دست همو گرفتیم و رفتیم توی حیاط
گفتم راستشو بخوای مرینت من یه نامه برات نوشتم
نامه رو بهش دادم
بغلش کردم
از گفته ی لایلا
از دور دیدم داشتن هم رو بغل میکردن خیلی عصبانی شدم
صحنه ای از بد تر توی دنیا وجود نداشت
امیدوار بودم که مرینت اومده باشه
روی نیمکت نشستم
در باز شد
مرینت بود اومد و نشست پشت سرم
نگاهش را از روی صورتم برنمی داشت
منم نگاهی غمگین بهش کردم
وقتی زنگ تفریح خورد
گفتم مرینت بیا این زنگ رو باهم باشیم
گفت چچچچی باشه غادرین یعنی چاشه آدرین یعنی
گفتم نمی خواد به خودت زحمت بدی میدونم چی گفتی
گونه هاش سرخ شد
دست همو گرفتیم و رفتیم توی حیاط
گفتم راستشو بخوای مرینت من یه نامه برات نوشتم
نامه رو بهش دادم
بغلش کردم
از گفته ی لایلا
از دور دیدم داشتن هم رو بغل میکردن خیلی عصبانی شدم
صحنه ای از بد تر توی دنیا وجود نداشت
۱۸.۳k
۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.