سناریو توکیو ریونجرز
موضوع:اگر بیا خونه و ببین گربه تو توی بغل گرفتی و خوبیدی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مایکی
وقتی که داشت به شما نگاه میکرد از حسودی میمرد میاد گربه رو از بغلت بر میداره و خودشو توی بغلت جا میده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
چیفویو
این بچه هم داشت از حسودی میمرد
و وقتی از خواب بیدار شدی باهات حرف نمیزد و باهات قهر کرده بود و تا صبح مجبوری
نازش شو بکشی
و در آخر آشتی میکنه ولی گفت شعرت داره
و گفت که یه بار دیگه ببینم کسی بجز منو بغل کنی کلامون میره تو هم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هانما
میاد گربه رو از بغلت در میاره و وقتی که بیدار شدی میگه
هانما: بیب خیلی جرعت داری که بغلش کردی پس باید تنبیه بشی
و شب باهم رفتید نماز جماعت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خوشتون آمد پارت بعد بدم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مایکی
وقتی که داشت به شما نگاه میکرد از حسودی میمرد میاد گربه رو از بغلت بر میداره و خودشو توی بغلت جا میده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
چیفویو
این بچه هم داشت از حسودی میمرد
و وقتی از خواب بیدار شدی باهات حرف نمیزد و باهات قهر کرده بود و تا صبح مجبوری
نازش شو بکشی
و در آخر آشتی میکنه ولی گفت شعرت داره
و گفت که یه بار دیگه ببینم کسی بجز منو بغل کنی کلامون میره تو هم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هانما
میاد گربه رو از بغلت در میاره و وقتی که بیدار شدی میگه
هانما: بیب خیلی جرعت داری که بغلش کردی پس باید تنبیه بشی
و شب باهم رفتید نماز جماعت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خوشتون آمد پارت بعد بدم
۸.۱k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.