پارت سه
ا.ت ویو : وقتی ایانجی رفت بیرون دیگه کنترلم رو از دست دادم و هر چی روی میز بود و زدم شکوندم همش با خودم میگفتم نمیتونه اینطوری تموم شه من برای این جایگاه زحمتای زیادی کشیدم چه شبا که نخوابیدم الان بخاطر یه نفهم جاسوس رسما دارم برشکسته میشم این نمیتونه واقعیت داشته باشه زحمت های چند روزم نمیتونه تو یه روز به باد بره .
ولی این حرفا چیزی رو عوض نمیکرد حتی اگه تا فردا هم اینارو تکرار میکردم چیزی قرار تبود تغییر کنه بعد چند دقیقه آروم شدم و پاشدم که برم پیش ایانجی سرش داد زدم باید ازش معذرت بخوام
رفتم و جلوی در اتاقش ایستادم میخواستم وارد بشم که حرفاش توجهمو جلب کرد واسه همین چند لحظه مکث کردم
÷وای نمیدونی کورالین اعصابش چقدر خورد شده رو حرفت هستی دیگه مدیریت یکی از شرکت هاتو میسپری به من
من چی داشتم میشنیدم الان رسما بهترین دوستم داشت بهم خیانت میکرد
فلش بک به لو رفتن طرح ها :
ایانجی ویو :
بالاخره تونستم ا.ت رو بفرستم جلسه چند روز پیش شرکت حریف بهم زنگ زده بود بهم پیشنهاد کرد که در عوض فرستادن طرح های شرکتمون من رو مدیر یکی از شرکت هاش میکنه پیشنهاد خوبی برای زمین زدن ا.ت بود پن واقعا ازش متنفر بودم اون تا التن موفقیت های زیادی بدست اورده بود و با اینکه خانواده ی من از خانواده ی اون پولدار تر بود اون رئییس من بود و من از این وضعیت تنفر داشتم از فکر بیرون اومدم و زود لب تاپ رو باز کردم هه دختره ی احمق به قدری بهم اطمینان داشت که حتی رمز لب تاپش هم میدونستم زود طرح هارو داخل فلش کپی کردم و انو داخل جیبم گذاشتم تا در اسرع وقت اونو به شرکت حریف بدم.
پایان فلش بک :
ا.ت ویو : به تندی درو باز کردم و وارد اتاق شدم ایانجی که منو دید دستپاچه شد و زود تلفنو قطع کرد
÷ا..ا/ت اینجا چیکار میکنی کاری داشتی؟
+چی شد چون حرفاتو شنیدم دستپاچه شدی تو الان رسما منو خر فرض کردی
÷ب..ببین اونطور که فکر میکنی نیست گوش کن بهت توضیح میدم
#کره_جنوبی #فیک_جونگ_کوک #فیک_تهیونگ #فیک #تهیونگ #جونگکوک #نامجون #شوگا #موسیقی #کلیپ #جیهوپ #جین #خاص #بیتیاس #army #bts #سیاره_آرمی #بلکپینک #بلینکی #سیارهبلینکی #لیسا #جیسو #رزی #جنی #blackpink #کیپاپ #فیکبلکپینک #موزیک_ویدیو #بیوگرافی #آیدی #آیدل #ایده #عکس_پرفایل #سناریو #رقص #فیلم #سریال #v #تهکوک #ویمین #موچی #rm #آرمی #نفربعدی_درکار_نیست #ما_پشت_بیتیاس_هستیم #هیتر
ولی این حرفا چیزی رو عوض نمیکرد حتی اگه تا فردا هم اینارو تکرار میکردم چیزی قرار تبود تغییر کنه بعد چند دقیقه آروم شدم و پاشدم که برم پیش ایانجی سرش داد زدم باید ازش معذرت بخوام
رفتم و جلوی در اتاقش ایستادم میخواستم وارد بشم که حرفاش توجهمو جلب کرد واسه همین چند لحظه مکث کردم
÷وای نمیدونی کورالین اعصابش چقدر خورد شده رو حرفت هستی دیگه مدیریت یکی از شرکت هاتو میسپری به من
من چی داشتم میشنیدم الان رسما بهترین دوستم داشت بهم خیانت میکرد
فلش بک به لو رفتن طرح ها :
ایانجی ویو :
بالاخره تونستم ا.ت رو بفرستم جلسه چند روز پیش شرکت حریف بهم زنگ زده بود بهم پیشنهاد کرد که در عوض فرستادن طرح های شرکتمون من رو مدیر یکی از شرکت هاش میکنه پیشنهاد خوبی برای زمین زدن ا.ت بود پن واقعا ازش متنفر بودم اون تا التن موفقیت های زیادی بدست اورده بود و با اینکه خانواده ی من از خانواده ی اون پولدار تر بود اون رئییس من بود و من از این وضعیت تنفر داشتم از فکر بیرون اومدم و زود لب تاپ رو باز کردم هه دختره ی احمق به قدری بهم اطمینان داشت که حتی رمز لب تاپش هم میدونستم زود طرح هارو داخل فلش کپی کردم و انو داخل جیبم گذاشتم تا در اسرع وقت اونو به شرکت حریف بدم.
پایان فلش بک :
ا.ت ویو : به تندی درو باز کردم و وارد اتاق شدم ایانجی که منو دید دستپاچه شد و زود تلفنو قطع کرد
÷ا..ا/ت اینجا چیکار میکنی کاری داشتی؟
+چی شد چون حرفاتو شنیدم دستپاچه شدی تو الان رسما منو خر فرض کردی
÷ب..ببین اونطور که فکر میکنی نیست گوش کن بهت توضیح میدم
#کره_جنوبی #فیک_جونگ_کوک #فیک_تهیونگ #فیک #تهیونگ #جونگکوک #نامجون #شوگا #موسیقی #کلیپ #جیهوپ #جین #خاص #بیتیاس #army #bts #سیاره_آرمی #بلکپینک #بلینکی #سیارهبلینکی #لیسا #جیسو #رزی #جنی #blackpink #کیپاپ #فیکبلکپینک #موزیک_ویدیو #بیوگرافی #آیدی #آیدل #ایده #عکس_پرفایل #سناریو #رقص #فیلم #سریال #v #تهکوک #ویمین #موچی #rm #آرمی #نفربعدی_درکار_نیست #ما_پشت_بیتیاس_هستیم #هیتر
۶.۱k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.