(نقاشی عشق)پارت 2

ا.ت:
بسته غلط کردم دیگه قلقلکم نده (با خنده)

جانگکوک:
باشه ولی دیگه تکرار نشه

ا.ت:

به ساعتم نگاه کردم ساعت ۹:۱۲ دقیقه بود

گفتم:

یااااا جانگکوک ماشینو روشن کن بریم دیره


جانگکوک:
سریع رفتیم مدرسه که دیدم جیمین نشسته جای معلم


ا.ت:
رفتم کیفمو گذاشتم روز صندلیم و رفتم پیش جیمین
بهش گفتم:

سلام خوبی ؟؟؟


جیمین:
سلام آره خوبم تو خوبی؟؟


ا.ت:
آره....

آممممم....میگم تو چرا جای معلم نقاشی نشستی ؟؟


جیمین:

اوه ...یادم رفت بهتون بگم برو بشین که اعلام کنم

ا.ت:

رفتم نشستم که جیمین بلند شد و با صدای تقریباً بلند گفت :
بچه ها میشه به من توجه کنین

(که همه بچه ها برگشتن سمت جیمین)

جیمین:
بچه ها از امروز به بعد من دبیر هنرتون هستم

(بچه ها جیغ و داد و هورا راه انداختن )


ماریا:
اوپا تو بهترینی

جیمین:

بچه ها آروم تر حالا شما شروع کنین به کشیدن عکس صورت بقل دستی هاتون

(نکته:ا.ت و جیمین کنار هم میشینن)



ا.ت:

آممممم...میشه بیای اینجا مه من عکستو بکشم ...؟؟


جیمین :

نه نمیشه تو بیا اینجا

(و بعد ا.ت صندلیش رو برداشت و رفت سمت میز جیمین که پاش به صندلی گیر کرد و ....



یاع یاع یاع (خنده شیطانی😂)

تو خماری بمونین

شرط پارت بعد :
لایک:۹
دوستون دارم خوشحالم کنین 🥺😘💗
کامنت،لایک،فالو ممنون میشم انجام بدین
بای 💓💗