عشق فراموش نشدنی ات به تهیونگ (پارت اول)
در روزگار قدیم دختری به اسم ات بود که همه اون رو دوست دوست داشتن اما ات یک پسر خوشیپ رو دوست داشت و همیشه اهنگهاشون و کنسرت هاشو میرفت یک روز که تو اتاقش نشسته بود به خودش گفت من باید حتما برم اون پسر رو از نزدیک ببینم چون قلبم جریحه دار شده نمیتونم صبر کنم تحملم تموم شد ات نمیدونست که اون پسر خواننده هست و طرفدار خیلی داره یکبار که فک میکرد گفت باید جستجو کنم ببینم اون پسر کجایی هست کامپیوترش باز کرد سرچ کرد اسم تهیونگ رو بعد فهمید تهیونگ عشق اتشین ات است اما ات فهمید که تهیونگ تو کره زندگی میکنه خیلی افسوس خورد و ناراحت شد تا یکروز بیتابی میکرد فردای اون روز یکی از دوستای ات به ات زنگ زده بود گفت من دارم میرم کره که اعضای بی تی اس رو ببینم میای باهام بریم ات گفت چرا که نه اما بلیط ندارم دوستش گفت نگران نباش بلیط گرفتم ات خیلی خوشحال شده بود که میخواست عشقشو تهیونگشو از نزدیک ببینه فردای اون روز اعضای بی تی اس کنسرت داشتن ات و دوستش تو صندلی جلو نشستن وقتی تهیونگ داشت اهنگ میخوند اشک تو چشمهای ات حلقه زد و داشت گریه میکرد وقتی کنسرت تموم شد تهیونگ دست ات رو گرفت به ات گفت خانم زیبا افتخار اشنایی بهم میدید ات که هیجان زده بود گفت اره چرا که نه تهیونگ گفت ممنون بیب
امیدوارم خوشتون اومده باشه
لایک ۴
کامنت ۳
فالور ۵
امیدوارم خوشتون اومده باشه
لایک ۴
کامنت ۳
فالور ۵
۱۵.۰k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.