PART 31
♡My Wrong♡
پارت ۳۱
آنچه گذشت:
جونگکوک صدای شنیدن زنگ خوردن گوشیش رو از تو اتاقش شنید رفت گوشیش رو برداره که ..
ادامه ....
ویوی ادمین
جونگکوک با حال آشفته صدای زنگ خوردن گوشیش رو شنید و بلند شد تا جواب بده
از روی کاناپه بلند شد و به سمت پله رفت و بعد از طی کردن ۱۳ پله به راه روی اتاقش رسید وارد اوتاق شد
تا جونگکوک به اوتاقش برسه گوشیش دوبار زنگ خورد و قطع شد وارد اتاق که شد
رفت پشت میزش تا گوشیش رو برداره که کف اتاق توجهش رو جلب کرد زمین خیس بود (زمینش چوبی بود ) یه دلشوره بدی کوک گرفته بود حس میکرد که لیا ( همون ا/ت که فکر میکنه لیاه)تو موقعیت خوبی قرار نگرفته ولی توجه خودش رو از نم های زیر پایش که معلوم بود آب ریخته نشده و حس نهص خودش به صددای زنگ گوشیش داد که تهیونگ منتظر جوابش بود گوشیش رو برداشت و جواب داد
مکالمه :
_ الو تهیونگ
■ جونگکوک ، کوک ( صدایی که توش پر از استرس و نگرانی )
_ بله چیزی شده خبری از لیا شده
■ جونگکوک لیا ....
پارت ۳۱
آنچه گذشت:
جونگکوک صدای شنیدن زنگ خوردن گوشیش رو از تو اتاقش شنید رفت گوشیش رو برداره که ..
ادامه ....
ویوی ادمین
جونگکوک با حال آشفته صدای زنگ خوردن گوشیش رو شنید و بلند شد تا جواب بده
از روی کاناپه بلند شد و به سمت پله رفت و بعد از طی کردن ۱۳ پله به راه روی اتاقش رسید وارد اوتاق شد
تا جونگکوک به اوتاقش برسه گوشیش دوبار زنگ خورد و قطع شد وارد اتاق که شد
رفت پشت میزش تا گوشیش رو برداره که کف اتاق توجهش رو جلب کرد زمین خیس بود (زمینش چوبی بود ) یه دلشوره بدی کوک گرفته بود حس میکرد که لیا ( همون ا/ت که فکر میکنه لیاه)تو موقعیت خوبی قرار نگرفته ولی توجه خودش رو از نم های زیر پایش که معلوم بود آب ریخته نشده و حس نهص خودش به صددای زنگ گوشیش داد که تهیونگ منتظر جوابش بود گوشیش رو برداشت و جواب داد
مکالمه :
_ الو تهیونگ
■ جونگکوک ، کوک ( صدایی که توش پر از استرس و نگرانی )
_ بله چیزی شده خبری از لیا شده
■ جونگکوک لیا ....
۲۳۴
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.