پارت 11
پارت 11
ویو یونگی
موقع شام دستم کلا رو رون ات بود ات اول تعجب کرد ولی بعد واسش عادی شد شام تموم رفتیم سمت اتاقامون همین که وارد شدیم ات رو چسبوندم به دیوار صورتم رو نزدیک گردنش کردم بوس های آروم میزاشتم مارک نمیذاشتم
ات:ی.یونگی چ.چی.چیکار م.میکنی؟
یونگی: همونطور که سرم تو گردنش بود گفتم همین که داری حسش میکنی
ات:خیلی حس خوبی بود ولی اگر کارمون به اونی که خودتون میدونین برسه چی وایی
ات:ی.یونگی م.میشه بس ک.کنی
سرم رو از گردنش بیرون آوردم
یونگی:چرا؟
ات:منو تو که رل یا زوج نیستیم که پس این کار چیه ؟
یونگی:ات م.من دو.دوست دارم
ویو ات
یونگی تا اینو گفت خر ذوق شدم
ات:م.منم دو.دوست دا....
نذاشت ادامه حرفم رو بزنم لباشو کوبید رو لبم همراهیش کردم عشق چه خوبه من عاشق یونگی شدم عوشق این مرد*خدا شانس بده*
یونگی کمرم رو گرفت و پایین تنه هامون رو چسبوند به هم تا اونجام *خودتون میدونید دیگه* خورد به عضوش خجالت کشیدم ولی بوسه رو قطع نکردم و ادامه دادم یونگی منو برد سمت تخت و افتادیم رو تخت یونگی روم خیمه زد و باز منو بوسید ازم جدا شد
یونگی:ات س**کنیم؟
ات:ی.یونگی خ.خوب ن.نه
یونگی:چرا؟
آلان نمیخوام ولی بغلت بخوای میخوابم
یونگی:باشه ولی در یه موقعیت کارت دارم
خندیدم و گفتم:باشه
رفتم سمت در
یونگی:کجا؟
ات:برم آب بخورم
درو باز کردم و رفتم جلوی اتاق ته و کوک بودم فوضولیم گل کرد گوش کردم اونا.. اونا.....ادامه دارد
خمارییییییی🤣
کامنت ۱۰۰
لایک و فالو یادتون نره
میدونم کرم دارم جای بدی قطع کردم باباییییی🤣🤣
ویو یونگی
موقع شام دستم کلا رو رون ات بود ات اول تعجب کرد ولی بعد واسش عادی شد شام تموم رفتیم سمت اتاقامون همین که وارد شدیم ات رو چسبوندم به دیوار صورتم رو نزدیک گردنش کردم بوس های آروم میزاشتم مارک نمیذاشتم
ات:ی.یونگی چ.چی.چیکار م.میکنی؟
یونگی: همونطور که سرم تو گردنش بود گفتم همین که داری حسش میکنی
ات:خیلی حس خوبی بود ولی اگر کارمون به اونی که خودتون میدونین برسه چی وایی
ات:ی.یونگی م.میشه بس ک.کنی
سرم رو از گردنش بیرون آوردم
یونگی:چرا؟
ات:منو تو که رل یا زوج نیستیم که پس این کار چیه ؟
یونگی:ات م.من دو.دوست دارم
ویو ات
یونگی تا اینو گفت خر ذوق شدم
ات:م.منم دو.دوست دا....
نذاشت ادامه حرفم رو بزنم لباشو کوبید رو لبم همراهیش کردم عشق چه خوبه من عاشق یونگی شدم عوشق این مرد*خدا شانس بده*
یونگی کمرم رو گرفت و پایین تنه هامون رو چسبوند به هم تا اونجام *خودتون میدونید دیگه* خورد به عضوش خجالت کشیدم ولی بوسه رو قطع نکردم و ادامه دادم یونگی منو برد سمت تخت و افتادیم رو تخت یونگی روم خیمه زد و باز منو بوسید ازم جدا شد
یونگی:ات س**کنیم؟
ات:ی.یونگی خ.خوب ن.نه
یونگی:چرا؟
آلان نمیخوام ولی بغلت بخوای میخوابم
یونگی:باشه ولی در یه موقعیت کارت دارم
خندیدم و گفتم:باشه
رفتم سمت در
یونگی:کجا؟
ات:برم آب بخورم
درو باز کردم و رفتم جلوی اتاق ته و کوک بودم فوضولیم گل کرد گوش کردم اونا.. اونا.....ادامه دارد
خمارییییییی🤣
کامنت ۱۰۰
لایک و فالو یادتون نره
میدونم کرم دارم جای بدی قطع کردم باباییییی🤣🤣
۱۱.۰k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.