گاهی هرکاری کنی آروم نمیشی
برای شنیدن دوباره صدات نیازی نیست ساعت ها پشت میزبشینم هرثانیه بهت زنگ بزنم وهردفعه بااین جمله مواجه بشم مشترک موردنظر پاسخگو نیست نیازی نیست برای روزهای متوالی به این جمله بسنده کنم هرروز بیقرارتراز روزقبل بشم برای شنیدن دوباره صدات آماده میشوم بهترین لباسی که دارم میپوشم بهترین عطری که دارم میزنم میام به دیدنت دیگه این دل تاب نداره بیشتر ازاین برای دیدنت برای شنیدن صدات تحمل کنه وقتی بعدازساعتی طولانی و بیقرارشدن بیشتر من به مغازت میرسم ازپشت شیشه مغازه یه دل سیر بدازماه ها دوری وجدایی نگاهت میکنم دلم که سیرنگاهت میشود در را باز میکنم وارد میشوم وتومحوتماشای من ومن محو تو برادرت کنارته نمیتونم یه دل سیر قربون صدقت برم مثل یک مشتری یه آدم ناآشنا سلامی میکنم جوابم را میدهی و وای از حال من انگارکه جان میدهم برای صدای که ماه ها به انتظار شنیدنش پشت میزمینشتم زنگ میزم وهردفعه بامشترک موردنظرپاسخگو نیست مواجه میشدم اما الان روبه روی من ایستاده وجواب مرا میدهد.ولی صد افسوس که مثل غریبه ها رفتارمیکنم هیچ نمیگم ولی دلم طاقت نداشت مثل پرازجاکنده شدم درآغوشش جای گرفتم وای ازدلم که بعد ازمدت ها آروم شدمن آروم من حالم خوبه صداشو شنیدم آخ چه رویایی فقط در ذهنم مرور کردم صداشو که شنیدم ازمغازه دل کندم باهزار زحمت بیرون اومدم تاشب فقط از دور نگاهش کردم.
1400/10/3 ساعت 16:55
یه دلنوشته برای توایی که تمام شب وروز مرا ازمن گرفتی بااین دل من چه کردی
1400/10/3 ساعت 16:55
یه دلنوشته برای توایی که تمام شب وروز مرا ازمن گرفتی بااین دل من چه کردی
۳.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.