پاییز شاید زنی ست با پیراهن ِ راه راه نارنجی که دامن ِ زردش را کمی بالا گرفته و پابرهنه و آرام از لابه لای شهر رد که نه ... آواز می شود کافی ست صدای خاطره ای را کمی بلند کنی و از پشت پنجره قد و بالایش را نگاه جان خودم مثل چنارها عاشقش می شوی .
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.