پارت 7
پارت 7
سوار ماشین شدیم تو فکر رفتم
فکر=
من: رایان بریم شهر بازی
رایان: هی تو کچلم می کنی
من: رایان روز اول دیدم چی اومد تو فکرت
رایان : داشتی برف بازی می کردی با جانان شبیه پرنس بودی با اون لباس سفید از سرما بینی ت قرمز شده بود موهات تو برفی بود اگه صورت ندیده بودم فکر می کردم ادم برفی
من: دیونه تو اونجا چیکار می کردی
رایان: اخ چته بازوم داشتم با رامتین حرف می زدم حالا می دونی چی باحال تر بود وقتی رامتین گفت تو هک بلدی وای خدا باورت نمیشه از خنده ترکیدم اخه تو بهت نمی خورد مخ باشی
من: مگه چمه
رایان :بهت می خورد که عروسک بازی کنی نه عدد و رقم بچه
بستنی انداختم تو لباسش
رایان :دیونه شدی یخ زدم وای خدا
بستنی در اورد
من: تا تو باشی بهم نگی بچه
رایان :فرار کن که بگیرمت کشتمت
دویدم دور پارک چند بار دور زدم که اخر گفت منو انداخت رو چمن
روم افتاد
من: کارای بد نکن می ندازن مون تو گونی
که لباشو گذاشت رو لبام که صدای سوت رفتگر اومد
پاشدیم دویدیم
من: بیا اینقدر شیطونی نکن
رایان : عاشقتم
من: چی
رایان :اخبار یه بار می گن
گونش بوسیدم))))
رویا: کجای
من: همین جا
رویا: رسیدم
پیاده شدیم رفتیم تو کافه
من شکلات داغ با کیک خامی سفارش دادم رویا هم همینو
داشتیم چرت و پرت می گفتیم می خندیدم که رامتین دیدم
اومد سر میز مون
رویا: اه اومدین بشین
من: رویا
رویا: درد کوفت
رامتین: مدارک
رویا: فهمیدیم درسته میشه به پرسم چرا این مدت ملاقاتش نیومدین که کاری نکردین
رامتین: بعد ازاد شدن تو راه برگشت به تهران بودیم که به رایان خبر میدن و رایان تصادف می کنه
من: چی
رامتین: اره میره تو کما منم نمی دونستم بیام بهت چی بگم بعد دوسال بهوش میاد بعدش دیگه نمی دونستیم بیایم یا نه اما رایان چند باری اومد اما اجازه ورود ندادن
من: دروغگو
رامتین: به خاک خاله راست می گم باورت نمیشه برو رایان ببین پشت سرش هنوز جای عمل هست فرشته نمی دونیم چی شده کار کی اما تو این چندسال دنبالشیم چون نه به تو به من و رایانم اسیب زده باور کن
من: تحقیق تون به کجا رسیده
رامتین: فهمیدیم که جانان تو این کار بوده با سامیار اما ریسش نمی دونیم باید کل گنده باشه
رویا: چی شیر تو شیری شده
پاشدم از کافه اومدم بیرون داشت برف می اومد کافه یه جای دنج بود اولین برفی که بعد ازادیم می بینم
چشام بستم که حضور یه نفر جلوم حس کردم چشام باز کردم
رایان : سلام
......
رایان : خوبی
.....
رفتم جلو پشتش دست می گفت جای بخیه هنوز معلوم بود یه علامت بود
رایان :بهت گفت
بدون حرف داشتم می رفتم طرف ماشین
رایان :بچه واستا اقلا جواب سلام بده بهت همه چیز که گفت
بر گشتم طرفش
نمی دونستم ازش ناراحتم یا خودم دلتنگشم یا عاشقش هنوز دوستش دارم یا نه من بدون تحقیق بدون چیزی اومدم انتقام بگیرم
سوار ماشین شدیم تو فکر رفتم
فکر=
من: رایان بریم شهر بازی
رایان: هی تو کچلم می کنی
من: رایان روز اول دیدم چی اومد تو فکرت
رایان : داشتی برف بازی می کردی با جانان شبیه پرنس بودی با اون لباس سفید از سرما بینی ت قرمز شده بود موهات تو برفی بود اگه صورت ندیده بودم فکر می کردم ادم برفی
من: دیونه تو اونجا چیکار می کردی
رایان: اخ چته بازوم داشتم با رامتین حرف می زدم حالا می دونی چی باحال تر بود وقتی رامتین گفت تو هک بلدی وای خدا باورت نمیشه از خنده ترکیدم اخه تو بهت نمی خورد مخ باشی
من: مگه چمه
رایان :بهت می خورد که عروسک بازی کنی نه عدد و رقم بچه
بستنی انداختم تو لباسش
رایان :دیونه شدی یخ زدم وای خدا
بستنی در اورد
من: تا تو باشی بهم نگی بچه
رایان :فرار کن که بگیرمت کشتمت
دویدم دور پارک چند بار دور زدم که اخر گفت منو انداخت رو چمن
روم افتاد
من: کارای بد نکن می ندازن مون تو گونی
که لباشو گذاشت رو لبام که صدای سوت رفتگر اومد
پاشدیم دویدیم
من: بیا اینقدر شیطونی نکن
رایان : عاشقتم
من: چی
رایان :اخبار یه بار می گن
گونش بوسیدم))))
رویا: کجای
من: همین جا
رویا: رسیدم
پیاده شدیم رفتیم تو کافه
من شکلات داغ با کیک خامی سفارش دادم رویا هم همینو
داشتیم چرت و پرت می گفتیم می خندیدم که رامتین دیدم
اومد سر میز مون
رویا: اه اومدین بشین
من: رویا
رویا: درد کوفت
رامتین: مدارک
رویا: فهمیدیم درسته میشه به پرسم چرا این مدت ملاقاتش نیومدین که کاری نکردین
رامتین: بعد ازاد شدن تو راه برگشت به تهران بودیم که به رایان خبر میدن و رایان تصادف می کنه
من: چی
رامتین: اره میره تو کما منم نمی دونستم بیام بهت چی بگم بعد دوسال بهوش میاد بعدش دیگه نمی دونستیم بیایم یا نه اما رایان چند باری اومد اما اجازه ورود ندادن
من: دروغگو
رامتین: به خاک خاله راست می گم باورت نمیشه برو رایان ببین پشت سرش هنوز جای عمل هست فرشته نمی دونیم چی شده کار کی اما تو این چندسال دنبالشیم چون نه به تو به من و رایانم اسیب زده باور کن
من: تحقیق تون به کجا رسیده
رامتین: فهمیدیم که جانان تو این کار بوده با سامیار اما ریسش نمی دونیم باید کل گنده باشه
رویا: چی شیر تو شیری شده
پاشدم از کافه اومدم بیرون داشت برف می اومد کافه یه جای دنج بود اولین برفی که بعد ازادیم می بینم
چشام بستم که حضور یه نفر جلوم حس کردم چشام باز کردم
رایان : سلام
......
رایان : خوبی
.....
رفتم جلو پشتش دست می گفت جای بخیه هنوز معلوم بود یه علامت بود
رایان :بهت گفت
بدون حرف داشتم می رفتم طرف ماشین
رایان :بچه واستا اقلا جواب سلام بده بهت همه چیز که گفت
بر گشتم طرفش
نمی دونستم ازش ناراحتم یا خودم دلتنگشم یا عاشقش هنوز دوستش دارم یا نه من بدون تحقیق بدون چیزی اومدم انتقام بگیرم
۳.۹k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.