مافیا بد اخلاق پارت 4
پارت 4
مافیا بد اخلاق
ویو ات
که دیدم همون دانش آموز جدیده یا همون تهیونگ پشت سرم بود
ات: تو اینجا چیکار میکنی
تهیونگ: اومدم تورو با خودم ببرم
از پشت سرش یه دستمال بیرون آورد و گذاشت روی لبم و بیهوشم کرد
ویو تهیونگ
زمان گذشته
جیمین : هیونگ اینم دستمالی که خواستی بهش مواد بیهوش کننده زدم
تهیونگ : مرسی
زمان حال
با همون دستمالی که جیمین بهم داد ات رو بیهوش کردم و براید استایل بغلش کردم و از راه مخفی مدرسه به خونم بردمش
ویو ات
با سردرد از خواب بیدار شدم توی یه اتاق بزرگ اما دارک بودم اینجا دیگه کجاست که در اتاق باز شد
تهیونگ : به به خانم ات بلاخره بعد از ۳۰ دقیقه بیدار شدی
یعنی چی من ۳۰ دقیقه بیهوش بودم
ات: چرا منو تردیدی مگه چیکارت کردم
تهیونگ : من یه مافیا هستم هر چیزی رو که بخوام به دست میارم
اینا رو گفت و بعد رفت
ویو تهیونگ
از اتاق اومدم بیرون و رفتم رو کاناپه نشستم که صدای در اومد رفتم در رو باز کردم با صحنه ای که دیدم خشکم زده بود اون اینجا چیکار میکرد اون........
در خماری بمانید 😁
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
نویسنده :민 윤 기
مافیا بد اخلاق
ویو ات
که دیدم همون دانش آموز جدیده یا همون تهیونگ پشت سرم بود
ات: تو اینجا چیکار میکنی
تهیونگ: اومدم تورو با خودم ببرم
از پشت سرش یه دستمال بیرون آورد و گذاشت روی لبم و بیهوشم کرد
ویو تهیونگ
زمان گذشته
جیمین : هیونگ اینم دستمالی که خواستی بهش مواد بیهوش کننده زدم
تهیونگ : مرسی
زمان حال
با همون دستمالی که جیمین بهم داد ات رو بیهوش کردم و براید استایل بغلش کردم و از راه مخفی مدرسه به خونم بردمش
ویو ات
با سردرد از خواب بیدار شدم توی یه اتاق بزرگ اما دارک بودم اینجا دیگه کجاست که در اتاق باز شد
تهیونگ : به به خانم ات بلاخره بعد از ۳۰ دقیقه بیدار شدی
یعنی چی من ۳۰ دقیقه بیهوش بودم
ات: چرا منو تردیدی مگه چیکارت کردم
تهیونگ : من یه مافیا هستم هر چیزی رو که بخوام به دست میارم
اینا رو گفت و بعد رفت
ویو تهیونگ
از اتاق اومدم بیرون و رفتم رو کاناپه نشستم که صدای در اومد رفتم در رو باز کردم با صحنه ای که دیدم خشکم زده بود اون اینجا چیکار میکرد اون........
در خماری بمانید 😁
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
نویسنده :민 윤 기
۱۳.۷k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.