فیک تک پارتی جونگ کوک قسمت دوم ( آخر )🐰
جونگ کوک : هانا چه اتفاقی برات افتاده ؟
توی صداش لرزش رو میشد فهمید
هانا : ام چیزه امروز یک دختر بچه ای رو توی پارک دیدم که زخمی شده بود و تا بیمارستان آوردمش اون موقع لباسم کثیف شد
جونگ کوک : خودت که آسیب ندیدی نه ؟
هانا : نه
دخترک بغض کرده بود با این وجود که جونگ کوک رو پس زده بود ولی باز هم اون نگرانش بود قطعا اون لیاقت همچین فرشته ای رو نداشت برای اینکه جلوی جونگ کوک بغضش نشکنه سریع با عجله رفت به سمت دستشویی و اونجا کلی گریه کرد به حال خودش و به این سرنوشت لعنت فرستاد که نمی تونست کنار عشق زندگیش باشه
خوابگاه
تهیونگ : جونگ کوک
جونگ کوک : بله هیونگ
تهیونگ : باید یک چیزی رو بهت بگم
تهیونگ : راستش من امروز هانا رو توی بیمارستان دیدم که داشت یک گوشه بی صدا گریه می کرد
جونگ کوک : چرا ؟!
تهیونگ : راستش فکر می کنم اون هنوزم دوست داره و به اجبار ازت جدا شده چون همش آروم زمزمه می کرد که به خاطر این سرنوشت من و اون نمی تونیم کنار هم خوشبخت بشیم
جونگکوک : ببینم تهیونگ تو مطمئنی ؟
تهیونگ : آره
…..
تق تق تق تق
کسی محکم به در خونه می کوبید هانا حیرت زده رفت سمت در و در رو باز کرد که با دیدن جونگ کوک تعجب کرد خواست در رو ببنده که جونگ کوک پاش رو لایه در گذاشت و مانع بسته شدن در شد و وارد خونه شد
هانا : هی داری چیکار می کنی ؟!
جونگ کوک : خودت داری با زندگیمون چیکار می کنی ؟!
هانا : منظورت چیه ؟
جونگکوک : هانا می دونم دوستم داری پس برای چی می خوای جدا بشیم ها ؟! ( با داد )
هانا : برای اینکه من و تو باهم خوشبخت نمیشیم ( با داد )
دخترک بغضش شکست و آروم ادامه داد
هانا : برای اینکه تو یک ایدلی و من یک آدم معمولی اگر با من باشی آسیب می بینی و من اینو نمی خوام تو سال ها برای این جایگاه تلاش کردی و نمی خوام به خاطر من همه زحمت های چند سالت از بین بره
پسرک که تا اون موقع ناباورانه به دخترک خیره شده بود به سمت دخترک رفت و اون را در آغوش گرفت همان طور که دخترک رو در آغوش گرفته بود گفت : تو هیچوقت به من آسیب نمیزنی حتی باعثه پیشرفتمم میشی من با تو خوشبختم و بی تو بی ارزش من با تو هم که کامل میشم
جونگ کوک دخترک رو از بغلش بیرون آورد و ادامه داد
جونگ کوک : دوست دارم فرشته ی زیبای من
اگر کم و کاستی هایی داشت به بزرگی خودتون ببخشید اولین بارم بود
لایک و کامنت فراموش نشه
اگر حمایت زیاد باشه یک تک پارتی دیگه هم مینویسم
#فیک
#تک_پارتی
#بی_تی_ای
#جونگ_کوک
#فیک_تک_پارتی_جونگ_کوک
#فیک_تک_پارتی_بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگ_کوک
توی صداش لرزش رو میشد فهمید
هانا : ام چیزه امروز یک دختر بچه ای رو توی پارک دیدم که زخمی شده بود و تا بیمارستان آوردمش اون موقع لباسم کثیف شد
جونگ کوک : خودت که آسیب ندیدی نه ؟
هانا : نه
دخترک بغض کرده بود با این وجود که جونگ کوک رو پس زده بود ولی باز هم اون نگرانش بود قطعا اون لیاقت همچین فرشته ای رو نداشت برای اینکه جلوی جونگ کوک بغضش نشکنه سریع با عجله رفت به سمت دستشویی و اونجا کلی گریه کرد به حال خودش و به این سرنوشت لعنت فرستاد که نمی تونست کنار عشق زندگیش باشه
خوابگاه
تهیونگ : جونگ کوک
جونگ کوک : بله هیونگ
تهیونگ : باید یک چیزی رو بهت بگم
تهیونگ : راستش من امروز هانا رو توی بیمارستان دیدم که داشت یک گوشه بی صدا گریه می کرد
جونگ کوک : چرا ؟!
تهیونگ : راستش فکر می کنم اون هنوزم دوست داره و به اجبار ازت جدا شده چون همش آروم زمزمه می کرد که به خاطر این سرنوشت من و اون نمی تونیم کنار هم خوشبخت بشیم
جونگکوک : ببینم تهیونگ تو مطمئنی ؟
تهیونگ : آره
…..
تق تق تق تق
کسی محکم به در خونه می کوبید هانا حیرت زده رفت سمت در و در رو باز کرد که با دیدن جونگ کوک تعجب کرد خواست در رو ببنده که جونگ کوک پاش رو لایه در گذاشت و مانع بسته شدن در شد و وارد خونه شد
هانا : هی داری چیکار می کنی ؟!
جونگ کوک : خودت داری با زندگیمون چیکار می کنی ؟!
هانا : منظورت چیه ؟
جونگکوک : هانا می دونم دوستم داری پس برای چی می خوای جدا بشیم ها ؟! ( با داد )
هانا : برای اینکه من و تو باهم خوشبخت نمیشیم ( با داد )
دخترک بغضش شکست و آروم ادامه داد
هانا : برای اینکه تو یک ایدلی و من یک آدم معمولی اگر با من باشی آسیب می بینی و من اینو نمی خوام تو سال ها برای این جایگاه تلاش کردی و نمی خوام به خاطر من همه زحمت های چند سالت از بین بره
پسرک که تا اون موقع ناباورانه به دخترک خیره شده بود به سمت دخترک رفت و اون را در آغوش گرفت همان طور که دخترک رو در آغوش گرفته بود گفت : تو هیچوقت به من آسیب نمیزنی حتی باعثه پیشرفتمم میشی من با تو خوشبختم و بی تو بی ارزش من با تو هم که کامل میشم
جونگ کوک دخترک رو از بغلش بیرون آورد و ادامه داد
جونگ کوک : دوست دارم فرشته ی زیبای من
اگر کم و کاستی هایی داشت به بزرگی خودتون ببخشید اولین بارم بود
لایک و کامنت فراموش نشه
اگر حمایت زیاد باشه یک تک پارتی دیگه هم مینویسم
#فیک
#تک_پارتی
#بی_تی_ای
#جونگ_کوک
#فیک_تک_پارتی_جونگ_کوک
#فیک_تک_پارتی_بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگ_کوک
۱۰۴.۳k
۱۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.