فیک شکلات تلخ ⟭⟬p¹
سلام من ات عم و تو دانشگاه سئول درس میخونم ۱۸ سالمه و خب دوستای خوبی دارم ولی فعلا تنها سینگل مدرسه منم
ویو ات : امروز صبح مثله هر روز رفتم مدرسه ولی یه کم گیج شدم چون همه داشتن راجب پسری که انتقالی گرفته بود حرف میزدن رفتم پیش دوستم سول آ
ات : سول آ چخبره؟ پسره انتقالی کیه؟
سول آ: اسمش جیمینه خیلیییی خوشتیپ و جذابه همه عاشقش شدن
ات : کدوم کلاسه؟
سول آ: کلاس خودمونه خداروشکرررر
ات: اوکی بعد از زنگ میبینمت بای
ویو جیمین: وارد که شدم دیدم همه دارن پچ پچ میکنن صداشونو میشنیدم که میگفتن چه جذابه و خوشتیپه ولی خب برام مهم نبود رفتم تو کلاس که ناگهان متوجه دختری شدم که جلوم نشسته بود چند مین فقط بهش خیره شدم و یهو به خودم اومدم و وسایلمو آماده کردم
ویو سول آ: پسره انتقالی زل زده بود به ات اصلا ازش چشم برنمیداشت باید میرفتم به ات میگفتم
سول آ: ات .... ات وایسا ... وایسا دیگه
ات: چت شده باز؟؟من امشب بار نمیام اسرار نکن
سول آ: قضیه اون نیست که .....
این اولین فیکمه میشه حمایتش کنید؟؟
منتظر پارت بعد باشید ....
ویو ات : امروز صبح مثله هر روز رفتم مدرسه ولی یه کم گیج شدم چون همه داشتن راجب پسری که انتقالی گرفته بود حرف میزدن رفتم پیش دوستم سول آ
ات : سول آ چخبره؟ پسره انتقالی کیه؟
سول آ: اسمش جیمینه خیلیییی خوشتیپ و جذابه همه عاشقش شدن
ات : کدوم کلاسه؟
سول آ: کلاس خودمونه خداروشکرررر
ات: اوکی بعد از زنگ میبینمت بای
ویو جیمین: وارد که شدم دیدم همه دارن پچ پچ میکنن صداشونو میشنیدم که میگفتن چه جذابه و خوشتیپه ولی خب برام مهم نبود رفتم تو کلاس که ناگهان متوجه دختری شدم که جلوم نشسته بود چند مین فقط بهش خیره شدم و یهو به خودم اومدم و وسایلمو آماده کردم
ویو سول آ: پسره انتقالی زل زده بود به ات اصلا ازش چشم برنمیداشت باید میرفتم به ات میگفتم
سول آ: ات .... ات وایسا ... وایسا دیگه
ات: چت شده باز؟؟من امشب بار نمیام اسرار نکن
سول آ: قضیه اون نیست که .....
این اولین فیکمه میشه حمایتش کنید؟؟
منتظر پارت بعد باشید ....
۸.۸k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.