پارت «3» دریای خاموش
پارت «3» دریای خاموش
تلفن رو جواب دادم حتی یه کلمه هم از حرفاشو نفهمیدم فقط جمله اخرش تو سرم اکو میشد اون گفت شما پذیرفته شدید از فردا میتونید بیاید سرکار تا گوشی رو قطع کرد یه جیغ بلند کشیدم بلند دادم زدم عرررررررررررر قبول شدممممممممم
بعد کلی بالا پایین پریدن زنگ زدم می هو
می هو : دختره گاو رفتی دیگه زنگم نمیزنی
هه جین: ببند در گاراژ رو ببین چی میگم
می هو:بنال
هه جین: بالاخره میتونم تهیه کننده بشم عرررررر
می هو: راست میگی ؟ وای دختر برات خیلی خوشحالم
کلی حرف زدم بعد که قطع کردیم گرفتم خوابیدم
صبح:
وارد شرکت شدم خیلی ذق داشتم رفتم تو بخشی که نوشته بود بخش وبتون
سر دبیر لی: او اومدی
هه جین : بله
سردبیر لی : خوب زود برو تو اتاق ریئس تا همه چیز رو برات توضیح بدن
هه جین: چشم
در زدم و وادر اتاق شدم
ریئس: خوب خانم
هه جین: نام هه جین هستم
ریئس :من چا یونگ مین هستم مدیر بخش وبتون خوب شما باید با نویسنده پارک کار کنید میشناسیدشون که؟
هه جین: بله می شناسم وبتون هاشون واقعا قشنگه
چا یونگ مین: خوب باید از همین اول بگم که ادم سخت گیری هستم و اینکه باید هر قسمت وبتون رو سر وقت اپلود کنین و کاملا حواستون به نویسنده پارک باشه اگه یه قسمت دیر اپلود بشه من تو رو مقصر میدونم
هه جین: حتما حواسم رو جمع میکنم
از اتاق اومدم بیرون
هه جین: پسره دیوونه بزار برسم بعد تحدید کن خیلی گند اخلاقه
یهو یه دختر که میخورد از من یه یا دوسال بزرگ تر با مو های کوتاه و چشمای رنگی اومد طرفم گفت : سلام تهیه کننده کیم هستم دنبالم بیا تا میزت رو نشونت بدم
هه جین : چشم
تهیهکننده کیم : راستی با هام راحت حرف بزن خوشم نمیاد خیلی باهام رسی حرف بزنن خلاصه که راحت باش
هه جین: باشه
با هاش وارد سالن اصلی شدم
تلفن رو جواب دادم حتی یه کلمه هم از حرفاشو نفهمیدم فقط جمله اخرش تو سرم اکو میشد اون گفت شما پذیرفته شدید از فردا میتونید بیاید سرکار تا گوشی رو قطع کرد یه جیغ بلند کشیدم بلند دادم زدم عرررررررررررر قبول شدممممممممم
بعد کلی بالا پایین پریدن زنگ زدم می هو
می هو : دختره گاو رفتی دیگه زنگم نمیزنی
هه جین: ببند در گاراژ رو ببین چی میگم
می هو:بنال
هه جین: بالاخره میتونم تهیه کننده بشم عرررررر
می هو: راست میگی ؟ وای دختر برات خیلی خوشحالم
کلی حرف زدم بعد که قطع کردیم گرفتم خوابیدم
صبح:
وارد شرکت شدم خیلی ذق داشتم رفتم تو بخشی که نوشته بود بخش وبتون
سر دبیر لی: او اومدی
هه جین : بله
سردبیر لی : خوب زود برو تو اتاق ریئس تا همه چیز رو برات توضیح بدن
هه جین: چشم
در زدم و وادر اتاق شدم
ریئس: خوب خانم
هه جین: نام هه جین هستم
ریئس :من چا یونگ مین هستم مدیر بخش وبتون خوب شما باید با نویسنده پارک کار کنید میشناسیدشون که؟
هه جین: بله می شناسم وبتون هاشون واقعا قشنگه
چا یونگ مین: خوب باید از همین اول بگم که ادم سخت گیری هستم و اینکه باید هر قسمت وبتون رو سر وقت اپلود کنین و کاملا حواستون به نویسنده پارک باشه اگه یه قسمت دیر اپلود بشه من تو رو مقصر میدونم
هه جین: حتما حواسم رو جمع میکنم
از اتاق اومدم بیرون
هه جین: پسره دیوونه بزار برسم بعد تحدید کن خیلی گند اخلاقه
یهو یه دختر که میخورد از من یه یا دوسال بزرگ تر با مو های کوتاه و چشمای رنگی اومد طرفم گفت : سلام تهیه کننده کیم هستم دنبالم بیا تا میزت رو نشونت بدم
هه جین : چشم
تهیهکننده کیم : راستی با هام راحت حرف بزن خوشم نمیاد خیلی باهام رسی حرف بزنن خلاصه که راحت باش
هه جین: باشه
با هاش وارد سالن اصلی شدم
۲۹.۶k
۰۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.