بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت چهارم :
اما کدام یک به غیر از قرآن و اسلام توانستهاند به سؤالات ذیل پاسخ بگویند و اگر پاسخی دادهاند،توانستهاند برای آن بر اساس علوم عقلی یا تجربی، دلایل و براهین اقامه کنند؟
یک) - فضیلیت یعنی چه؟
دو)- حقیقی است یا اعتباری؟
سه)- اگر حقیقی است، مبدأ فضل کدام است و فاضل کیست؟
چهار)- آیا از سنخ مقولات عقلانی است، یا اخلاقی یا نفسانی؟
پنج)- راهکار دستیابی به آن چیست؟ آیا فطری است، یا اکتسابی؟!
شش)- ملاک تشخیص و محک سنجش آن چیست؟
هفت) - داور کیست؟ یا به تعبیر دیگر، فضیلت از کدام منظر، فضیلت محسوب میگردد؟! (برگرفته از سخنرانی خانم دکتر نیلوفر چینیچیان، در همایش بین المللی عدالت و اخلاق - مشهد)
عقل، علم و خبر:فرض کنیم که انسان با عقل خود دریافت که این نظام علیمانه و حکیمانه آفرینش، نه خود به خود به وجود آمده و نه بیجهت آفریده شده است، پس حتماً مبدأ و مرجع دارد و به سوی مقصدی روان است.
حال انسان چگونه بفهمد که اگر جهان و انسان خالقی دارد که دارد، تعریفش چیست؟ از کجا بداند که مقصد و مقصود کجاست؟ به غیر از وحی از کجا بفهمد که آنجا چگونه است و در آن چه خبر است و چه میشود؟! و مهمتر آن که چگونه علم یافته و بفهمد که چه باید بکند و چه نباید بکند که رشد یافته و در سلامت و کمال به مقصود اعلی برسد؟!
آیا بشر باید تا آخر الزّمان در نادانی، غفلت و گمراهی بماند، نسل بعد از نسل فنا شود، تا شاید یک روزی با علم تجربی، تمامی اجزا و حقایق عالم هستی را بشناسد، آثارشان را بر یک دیگر بشناسد و تا بتواند سالم زندگی نموده و رشد نماید؟!
آیا تمامی این موارد، اسرار خلقت نیست؟ آیا تمامی این علوم، در غیب نبوده و برای کسی که هنوز به آن واقف نشده، درغیب نیست؟ آیا تشریح منطقی هستی و بالتبع تبیین حیات معقول، و در یک جمله انطباق کتاب انسان و زندگی، با حقایق هستی، معجزه کاری که دیگران از انجام آن عاجز باشند نمی باشد؟! آیا اهل عصمت علیهم السلام، این علوم قرآنی را تفسیر، تشریح، تفصیل و تأویل ننمودهاند؟!(پایان)
پاسخ قسمت چهارم :
اما کدام یک به غیر از قرآن و اسلام توانستهاند به سؤالات ذیل پاسخ بگویند و اگر پاسخی دادهاند،توانستهاند برای آن بر اساس علوم عقلی یا تجربی، دلایل و براهین اقامه کنند؟
یک) - فضیلیت یعنی چه؟
دو)- حقیقی است یا اعتباری؟
سه)- اگر حقیقی است، مبدأ فضل کدام است و فاضل کیست؟
چهار)- آیا از سنخ مقولات عقلانی است، یا اخلاقی یا نفسانی؟
پنج)- راهکار دستیابی به آن چیست؟ آیا فطری است، یا اکتسابی؟!
شش)- ملاک تشخیص و محک سنجش آن چیست؟
هفت) - داور کیست؟ یا به تعبیر دیگر، فضیلت از کدام منظر، فضیلت محسوب میگردد؟! (برگرفته از سخنرانی خانم دکتر نیلوفر چینیچیان، در همایش بین المللی عدالت و اخلاق - مشهد)
عقل، علم و خبر:فرض کنیم که انسان با عقل خود دریافت که این نظام علیمانه و حکیمانه آفرینش، نه خود به خود به وجود آمده و نه بیجهت آفریده شده است، پس حتماً مبدأ و مرجع دارد و به سوی مقصدی روان است.
حال انسان چگونه بفهمد که اگر جهان و انسان خالقی دارد که دارد، تعریفش چیست؟ از کجا بداند که مقصد و مقصود کجاست؟ به غیر از وحی از کجا بفهمد که آنجا چگونه است و در آن چه خبر است و چه میشود؟! و مهمتر آن که چگونه علم یافته و بفهمد که چه باید بکند و چه نباید بکند که رشد یافته و در سلامت و کمال به مقصود اعلی برسد؟!
آیا بشر باید تا آخر الزّمان در نادانی، غفلت و گمراهی بماند، نسل بعد از نسل فنا شود، تا شاید یک روزی با علم تجربی، تمامی اجزا و حقایق عالم هستی را بشناسد، آثارشان را بر یک دیگر بشناسد و تا بتواند سالم زندگی نموده و رشد نماید؟!
آیا تمامی این موارد، اسرار خلقت نیست؟ آیا تمامی این علوم، در غیب نبوده و برای کسی که هنوز به آن واقف نشده، درغیب نیست؟ آیا تشریح منطقی هستی و بالتبع تبیین حیات معقول، و در یک جمله انطباق کتاب انسان و زندگی، با حقایق هستی، معجزه کاری که دیگران از انجام آن عاجز باشند نمی باشد؟! آیا اهل عصمت علیهم السلام، این علوم قرآنی را تفسیر، تشریح، تفصیل و تأویل ننمودهاند؟!(پایان)
۴۴۵
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.