عشق قدیمی p5

ویو جی هوپ
دیشب خیلی شب سختی بود رفتم حموم امدم بیرون ک صدای جیغ شنیدم حوله رو پیچیدم ب خودم رفتم تو اتاق جنی با صحنه ای ک دیدم جیغ زدم جنی و یورا لخت بودن بعد اونا متوجه حضور من شدن جیغ زدن ک یکدفعه حوله دور کمرم افتاد اونا دیدن دوباره جیغ زدن منم جیغ زدم جنی با دستش چشمای یورا رو گرفت منم رفتم لباس پوشیدم

جنی ویو
یاخودا این چ صحنه هایی بود ک من دیدم رفتم لباس بپوشم یورا هم خواست لباسای دیشب رو بپوشه ک پاره بود
جنی:توی کم لباس هست من میرم بیرون بعد چند دقیقه امد رفتیم روی مبل نشستیم(نکته:این خونه مال جی هوپ و جنی هستش و مامان بابا شون نمیان ایجا)ک دیدم تهیونگ از در امد تو
ته:یورا خوبی
یورا:اره چرا
جنی:راستی من هیچی یادم نیست منو یورا چرا لخت بودیم
ته:لخت بودین
جیهوپ:داداش بعدا برات تعریف می کنم
جنی:نمیخواید بگید چی شده

فلش بک ب دیشب
یورا:من پیش جنی میمونم
جنی:آفرین
یورا :بیابریم ی جای خلوت
جنی:بریم
یورا:اما ما دختریم چیز نداریم
جنی:اما ما ک دوتا مرد داریم
جنی و یورا تهیونگ و جیهوپ رو بردن توی اتاق و مشغول درآوردن لباسشون میشن
جیهوپ:هی دختر جون من هنوز پسرم پرده دارم تهیونگ نامزدت داره بهم تجاوز میکنه
ته:جیهوپ ناموصا پسر کی پرده داره
یورا:جنی من نمیخوام این منو دوس نداره
جنی: اره منم نمیخواد
ته:یورا جان بیا بریم
جنی:هی هی ب زنم دست نزن
جیهوپ و تهیونگ:زنت😳
یورا :اره مگه چ اشکالی داره حالا هم برید بیرون زود باشین برید
اونارو بیرون میکنن و جنی درو قفل میکنه
پایان فلش بک
یورا:خب کی لباسامون رو در آورد
جیهوپ:هر اتفاقی افتاده بعد از رفتن ما افتاده