فیک ... عشق تغییر می کند و می تواند تغییر دهد
part .2
دوباره گوشیش زنگ میخوره درا ئه( درا همونیه که سالها رو نامجون کراشه و دوسش داره اما اعتراف نکرده به دلایلی و تو کارای شرکتشم کمکش میکنه و ۱ سال ازش بزرگتره )
(+نامجون ..... _ دُرا )
+ سلام درا بگو کجاییی کارت دارم باید زود ببینمت
_ سلام دارم یه سری پرینتا رو میگیرم تو شرکتم راستی چرا دیر کردی نیستی ،*
+ درا باید باهات حرف بزنم بیا همون کافه همیشگی
_خو چی شده بیا شرکت بم بگو ...
+ درا منتظرتم ( با لحن جدی )
و قطع میکنه و مستقیم میره به کافه ...
درا *
( داره با خودش حرف میزنه ) ای بابا این بچه باز چش بود ؟ زود برم تا گردنمو قطع نکرد
_ شیلا جون من دارم میرم این پرینتا رو بی زحمت برام بزار تو دفتر
+ باشه خانوم مهندس ( درا مهندس نبود اما همه عادت کرده بودن اینجوری صداش کنن )
دوباره گوشیش زنگ میخوره درا ئه( درا همونیه که سالها رو نامجون کراشه و دوسش داره اما اعتراف نکرده به دلایلی و تو کارای شرکتشم کمکش میکنه و ۱ سال ازش بزرگتره )
(+نامجون ..... _ دُرا )
+ سلام درا بگو کجاییی کارت دارم باید زود ببینمت
_ سلام دارم یه سری پرینتا رو میگیرم تو شرکتم راستی چرا دیر کردی نیستی ،*
+ درا باید باهات حرف بزنم بیا همون کافه همیشگی
_خو چی شده بیا شرکت بم بگو ...
+ درا منتظرتم ( با لحن جدی )
و قطع میکنه و مستقیم میره به کافه ...
درا *
( داره با خودش حرف میزنه ) ای بابا این بچه باز چش بود ؟ زود برم تا گردنمو قطع نکرد
_ شیلا جون من دارم میرم این پرینتا رو بی زحمت برام بزار تو دفتر
+ باشه خانوم مهندس ( درا مهندس نبود اما همه عادت کرده بودن اینجوری صداش کنن )
۲.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.