چندپارتی شوگا

Part 3
اعضا:کی میتونیم ملاقاتشون کنیم؟
دکتر:فردا میتونین امروز تو بخش مراقبت های ویژه میمونن
اعضا:ممنونم
شوگا ویو:وقتی دکتر این حرف رو زد خیالم راحت شد ولی...ولی.....اگه یه اتفاق بدتر بیوفته چی؟....نه شوگا نفوذ بد نزن ات دوباره حالش خوب میشه اصلا چرا من انقدر نگرانش شدم.....نکنه که عاشقش شده باشم.....چی میگی شوگا با خودت تو که از ات بدت میاد عاشق ات شده باشی؟؟مسخرست
جیمین:به چی فکر میکنی
شوگا:هیچی...خوبم
جیمین:بیا فعلا بریم خونه وای یادت باشه ات بهوش اومد یه عذرخواهی حسابی بهش بدهکاری
شوگا:میدونم

چند روز بعد حال ات بهتر شده و به بخش دیگه ای منتقلش میکنن و شوگا تو این چندروز اولین کسی بود که زودتر میرفت و به ات سر می‌زد
جونگکوک:هیونگ نکنه عاشق ات شدی؟؟
شوگا:من و عاشق شدن؟؟؟
جونگکوک:آره چرا که نه؟
شوگا:خب یه حس هایی بهش دارم
جونگکوک:چه حس‌هایی؟؟
شوگا:از وقتی رفته انگار یه تیکه از وجودم هم رفته زندگیم مثل قبل نیست......هی خودمو گم میکنم نمیدونم چیکار باید بکنم....هر جا رو نگاه میکنم یاد اون میوفتم
جونگکوک:خب هیونگ به این حس عشق میکن دیگه(با خنده)
جونگکوک:کی میخوای بهش اعتراف کنی؟؟؟
شوگا:یه برنامه دارم که وقتی بهوش اومد انجام بدم
جونگکوک:اون چیه؟
شوگا:اون‌موقع خودت میفهمی
.....ادامه دارد