فیک عشق و نفرتp2
فیک عشق و نفرتp2
میرفتم خونه که یهو..............
اون مرد که تو لباس فروشی دیدم اومد چسبند منو به دیوار و دستمو گرفت
مرد:بیبی گرل خیلی بدن خوبی داری با اینکه بچه یی ولی نگران نباش خودم بزرگت میکنم😏
ات:ولم کنننن...
*دهن ات رو میگیره
مرد:🤫بیب گوشام
*مرد به بادیگارداش علامت داد ات رو بردن ات هم بیهوشه
برش زمانی به فردا ساعت۱۸
ویو ات
سرم خیلی درد میکرد که دیدم توی جایی که پر وسایل شکنجه هست که اون مرد اومد تو
مرده:به به بیبی من بیدار شود
ات:به من بگو بیبییییییییییی
مرده:میگم
ات😡
ات:چرا منو آوردی اینجاااااا
مرده:چون ی زیر خواب تنگ میخواستم
ات:حروم زادههههههههههه
مرده:بیب دیگه تنبیه باید بشییییییی
*مرده ی میله داغ برداشت گزاشت رو پای ات
ات:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
*میله رو برداشت
مرده:حالا این کم بود
*مرده ی شلاق نازک برداشت و به ات ۱۵۰ تا زد
ات:تورو خدا بستهههههه
مرده:دیگه دیره
*مرده ات رو باز کرد و برد تو اتاق
ات:چی کار میکنی
*که ات رو پرت کرد رو تخت و دستش رو بست
مرده:دخترونه گیت رو میگیرم😏
ات: ......(تو شک)
*مرده رو ات خیمه زد
ات:ولم کنننننننن یاروووووووو
مرده:من یارو نیستم اسم من جئون جونگ کوکه الان هم باید ددی صدام کنی فهمیدی(گردنه ات رو گاز گرفت)
ات:اییییییی
کوک:مثله اینکه میخوای ددی رو وحشی کنی
*کوک لباس خودش رو در اورد و لباس ات رو جر داد
ات:نکن تورو خدااااااااااااااااااا
کوک:دیره
*کوک د..ی..ک..شو تنظیم کرد و با ی حرکت وارد ات کرد
ات:تورو خداااااا در بیاررررررررررررر
*کوک محکم تر زد
کوک:گفتم ددی صدام کن و فقط ناله کن
ات:ددی تو رو خدااااا احححححح
کوک:فقط ناله کن
ات:احححححححح
کوک:آفرین بیبی گرل
ات:تو..روخدا*ات از حال رفت
کوک:اییی خداااا *که کوک بهوشش اورد
ات:تورو...خدا ولم کن....
کوک:زیادی رو کرد
*کوک ات رو باز کرد و نشوندتش
کوک:سا...ک بزن
ات:چی😳
کوک:همین که گفتم
ات:آخه....
کوک:گفتم سا..ک بزننننننننن
*کوک سره ات گرفت و برد سمت د..ی.کش
کوک:سا...ک بزن
*ات داشت بزور برای کوک میخورد کوک موی ات رو گرفته بود و نمیزاشت تکون بخوره
کوک:احححححح بیب ادامه بده احححححح
*ات ۲۰ مین برای کوک سا...ک زد
کوک:احححح بیب کارت خیلی خوب بود
*کوک دید رنگ ات پریده و داره ازش خون میاد
کوک:بیب خوبی
ات:....
*کوک به دکتر شخصیش زنگ زد و امد
...
میرفتم خونه که یهو..............
اون مرد که تو لباس فروشی دیدم اومد چسبند منو به دیوار و دستمو گرفت
مرد:بیبی گرل خیلی بدن خوبی داری با اینکه بچه یی ولی نگران نباش خودم بزرگت میکنم😏
ات:ولم کنننن...
*دهن ات رو میگیره
مرد:🤫بیب گوشام
*مرد به بادیگارداش علامت داد ات رو بردن ات هم بیهوشه
برش زمانی به فردا ساعت۱۸
ویو ات
سرم خیلی درد میکرد که دیدم توی جایی که پر وسایل شکنجه هست که اون مرد اومد تو
مرده:به به بیبی من بیدار شود
ات:به من بگو بیبییییییییییی
مرده:میگم
ات😡
ات:چرا منو آوردی اینجاااااا
مرده:چون ی زیر خواب تنگ میخواستم
ات:حروم زادههههههههههه
مرده:بیب دیگه تنبیه باید بشییییییی
*مرده ی میله داغ برداشت گزاشت رو پای ات
ات:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
*میله رو برداشت
مرده:حالا این کم بود
*مرده ی شلاق نازک برداشت و به ات ۱۵۰ تا زد
ات:تورو خدا بستهههههه
مرده:دیگه دیره
*مرده ات رو باز کرد و برد تو اتاق
ات:چی کار میکنی
*که ات رو پرت کرد رو تخت و دستش رو بست
مرده:دخترونه گیت رو میگیرم😏
ات: ......(تو شک)
*مرده رو ات خیمه زد
ات:ولم کنننننننن یاروووووووو
مرده:من یارو نیستم اسم من جئون جونگ کوکه الان هم باید ددی صدام کنی فهمیدی(گردنه ات رو گاز گرفت)
ات:اییییییی
کوک:مثله اینکه میخوای ددی رو وحشی کنی
*کوک لباس خودش رو در اورد و لباس ات رو جر داد
ات:نکن تورو خدااااااااااااااااااا
کوک:دیره
*کوک د..ی..ک..شو تنظیم کرد و با ی حرکت وارد ات کرد
ات:تورو خداااااا در بیاررررررررررررر
*کوک محکم تر زد
کوک:گفتم ددی صدام کن و فقط ناله کن
ات:ددی تو رو خدااااا احححححح
کوک:فقط ناله کن
ات:احححححححح
کوک:آفرین بیبی گرل
ات:تو..روخدا*ات از حال رفت
کوک:اییی خداااا *که کوک بهوشش اورد
ات:تورو...خدا ولم کن....
کوک:زیادی رو کرد
*کوک ات رو باز کرد و نشوندتش
کوک:سا...ک بزن
ات:چی😳
کوک:همین که گفتم
ات:آخه....
کوک:گفتم سا..ک بزننننننننن
*کوک سره ات گرفت و برد سمت د..ی.کش
کوک:سا...ک بزن
*ات داشت بزور برای کوک میخورد کوک موی ات رو گرفته بود و نمیزاشت تکون بخوره
کوک:احححححح بیب ادامه بده احححححح
*ات ۲۰ مین برای کوک سا...ک زد
کوک:احححح بیب کارت خیلی خوب بود
*کوک دید رنگ ات پریده و داره ازش خون میاد
کوک:بیب خوبی
ات:....
*کوک به دکتر شخصیش زنگ زد و امد
...
۴۰۳
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.