دلهره
#دلهره
ادامه ی part 50
یه ست کل غذای سنتی کره ای هم از اونجا سفارش میدی
_ درسته حالا پولش مفته ولی این همه رو کجا میخوای جا بدی
_ نترس نمیخواد نگران این باشی
در ضمن این گند کاریاتم خودت جمع میکنی
_ ولی تو پیشنهاد دادی غذا درست کنیم
_ ولی تو بودی که این خراب کاری رو درست کردی مگه نه
_هی نوئل باشه برات دارم همه کار ها رو اخر انداختی رو دوش من
باید همون اول میزدم میکشتمت
نوئل بی اهمیت به حرفم رفت و روی مبل لم داد و مشغول تماشای تلوزیون شد
منم که امروز با یه خدمتار فرقی نداشتم شروع کردم به جمع کردم این سفره و اون خرچنگ رو انداختم توی سطل اشغال حیف اون همه زحمت که پای این کشیدم
ظرفا که رو که شستم صدای زنگ در اومد حتما غذاهایی که خانم سفارش داده اومده
ظرف هارو خشک کردم و توی کابینت گذاشتم
به سمت میز غذا خوری رفتم و با نوئل رو به رو شدم که مشغول خوردن غذا بود
این اخرین روزی بود که اون پیشم بود
چرا همیشه این سرنوشت منه
لبخنده فیکی زدم و پیش نوئل رفتم
_ خب منم خبر میکردی چرا خودت تنهایی داری همشو میخوری برای بقیشم جا بزار
ادامه ی part 50
یه ست کل غذای سنتی کره ای هم از اونجا سفارش میدی
_ درسته حالا پولش مفته ولی این همه رو کجا میخوای جا بدی
_ نترس نمیخواد نگران این باشی
در ضمن این گند کاریاتم خودت جمع میکنی
_ ولی تو پیشنهاد دادی غذا درست کنیم
_ ولی تو بودی که این خراب کاری رو درست کردی مگه نه
_هی نوئل باشه برات دارم همه کار ها رو اخر انداختی رو دوش من
باید همون اول میزدم میکشتمت
نوئل بی اهمیت به حرفم رفت و روی مبل لم داد و مشغول تماشای تلوزیون شد
منم که امروز با یه خدمتار فرقی نداشتم شروع کردم به جمع کردم این سفره و اون خرچنگ رو انداختم توی سطل اشغال حیف اون همه زحمت که پای این کشیدم
ظرفا که رو که شستم صدای زنگ در اومد حتما غذاهایی که خانم سفارش داده اومده
ظرف هارو خشک کردم و توی کابینت گذاشتم
به سمت میز غذا خوری رفتم و با نوئل رو به رو شدم که مشغول خوردن غذا بود
این اخرین روزی بود که اون پیشم بود
چرا همیشه این سرنوشت منه
لبخنده فیکی زدم و پیش نوئل رفتم
_ خب منم خبر میکردی چرا خودت تنهایی داری همشو میخوری برای بقیشم جا بزار
۷.۲k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.